بحث با هموطن مسیحی – 4
- البته من نمی توانم با اطمینان بگویم که برداشت شما از متی ۲۱: ۴۳-۴۴ غلط است. شاید حق با شما باشد، ولی با توجه به اینکه عیسی مسیح با کلیمیان بحث می کرد تا ثابت کند مسیح فرزند داود نیست (متا 22: 41-46)، ممکن است منظورش بعثت یک پیامبر (بعد از رفتن عیسی) خارج از قوم اسرائیل باشد. همانطور که قبلا عرض شد، اشعیا هم همین مطلب را اعلام کرده بود.
عيسي ميخواست نشان دهد كه مقام مسيحا چيزي است بالاتر از صرفاً پسر داود بودن. مسيح موعود در عين حال خداوند داود نيز بود. براي نشان دادن اين امر، عيسي از مزمور 110: 1، كه داود خود آن را نوشته است، نقل قول آورد: خداوند (خدا) به خداوند من (مسيحا) گفت: "بر طرف راست من بنشين..." از اين ميتوانيم دريابيم كه داود، مسيح را "خداوند" خوانده است.
سؤال عيسي از اين قرار بود: "اگر داود، مسيحا را "خداوندِ" خود خوانده است، چگونه ميتواند پسرش هم باشد؟" حقيقت اين است كه مسيحا، يا مسيح، هم پسر داود بود و هم خداوند او. مسيح در مقام "پسر انسان"، پسر داود بود؛ مسيح در مقام "پسر خدا" خداوند داود بود. مسيح بعنوان خداوند آمد تا نه يك سلطنت زميني بلكه سلطنتي روحاني و لايزال را برقرار سازد (دانيال 7: 13-14).
- بازگشت اسرائیل از اسارت چه ربطی به عرب ها (قیدار) داشت که ناگهان تمام صحرا و شهرهایش شروع کردند به ستایش خدا ؟ بازگشت اسرائیل چه ربطی به ساکنان دریا و جزیره ها دارد که سرود نو بسرایند ؟ بازگشت اسرائیل به فلسطین برای تعظیم شریعت کافیست ؟
به عقیده ی بنده در این متن 4 نکته ی اساسی هست :
1-ظهور یک پیامبر چشم و گوش بسته یا امی،
2-خشم و قدرت نمایی خدا،
3-شکست بت پرستان و تعظیم شریعت،
4-خداپرستی اعراب.
مجموع این 4 نکته خلاصه ای از تاریخ صدر اسلام است. فکر می کنم که اگر قرار شود شما هم تاریخ اسلام را در 4 جمله خلاصه کنید همین 4 نکته را خواهید گفت، البته با عبارات دلخواه خودتان.
در آن زمان یهودیان بی توجه به خدا در گناه به سر می بردند و خدا از آن ها راضی نبود. با این توصیف کتاب اشعیا به دو بخش تقسیم می شود. بخش اول به پیشگویی درباره تنبیه یهودیان و بخش دوم به پیشگویی درباره این که اسرائیل بعد از تبعید بت پرستی را کنار می گذارد و هم چنین درباره ظهور مسیح در آینده. منظور از آینده دوران عهد جدید است که مسیح به دنیا آمد. در اشعیا بیشتر از قسمت های دیگر عهد عتیق درباره مسیح پیشگویی شده. در اشعیا فصل 42 آیات دهم تا سیزدهم به زمانی اشاره دارد که غیریهودیان به مسیح ایمان آوردند. در دوران عهد جدید این اتفاق رخ داد و مسیحیت در امپراطوری های روم و پارس گسترش یافت. جالب این که بدون جنگ و خونریزی و توسل به زور. وقتی محبت خدا به درون انسان می ریزد چه نیازی به زور و تهدید و شکنجه؟ امروزه پیروان مسیحیت در همه جا حضور دارند و طبق این پیشگویی همه فریاد شادی سر می دهند.آمین
- اشعیا فصل 29 آیه 12 در مورد شخص بی سوادی حرف می زند که بجای اسرائیل وحی را دریافت می کند. آیات 14 و 18 به ما ثابت می کنند که در آیه 12 صحبت از پیامبر معینی است، نه اینکه فقط دو تیپ با هم مقایسه شوند. آیه 18 می گوید : و در آن روز ، کران کلام کتاب را خواهند شنید و چشمان کوران از میان ظلمت و تاریکی خواهد دید. این کاری است که یک پیامبر توانا انجام می دهد. در باب 42 هم به آن اشاره شده بود.
اشعیا باب ۲۹
ترجمه قدیم
۹ درنگ كنید و متحیر باشید و تمتّع برید و كور باشید. ایشان مست میشوند، لیكن نه از شراب و نوان میگردند، امّا نه از مسكرات. ۱۰ زیرا خداوند بر شما روح خواب سنگین را عارض گردانیده، چشمان شما را بسته است. و انبیا و رؤسای شما یعنی رائیان را محجوب كرده است. ۱۱ و تمامی رؤیا برای شما مثل كلام تومار مختوم گردیده است كه آن را به كسی كه خواندنمیداند داده، میگویند: این را بخوان و او میگوید: نمیتوانم چونكه مختوم است. ۱۲ و آن طومار را به كسی كه خواندن نداند داده، میگویند این را بخوان و او میگوید خواندن نمیدانم. ۱۳ و خداوند میگوید: «چونكه این قوم از دهان خود به من تقرّب میجویند و به لبهای خویش مرا تمجید مینمایند، امّا دل خود را از من دور كردهاند و ترس ایشان از من وصیتی است كه از انسان آموختهاند؛ ۱۴ بنابراین اینك من بار دیگر با این قوم عمل عجیب و غریب بجا خواهم آورد و حكمت حكیمان ایشان باطل و فهم فهیمان ایشان مستور خواهد شد.» ۱۵ وای بر آنانی كه مشورت خود را از خداوند بسیار عمیق پنهان میكنند و اعمال ایشان در تاریكی میباشد و میگویند: «كیست كه مارا ببیند و كیست كه ما را بشناسد؟» ۱۶ ای زیر و زبر كنندگان هرچیز! آیا كوزهگر مثل گل محسوب شود یا مصنوع دربارة صانع خود گوید مرا نساخته است و یا تصویر دربارة مصوّرش گوید كه فهم ندارد؟ ۱۷ آیا در اندك زمانی واقع نخواهد شد كه لبنان به بوستان مبدّل گردد و بوستان به جنگل محسوب شود؟ ۱۸ و در آن روز كّران كلام كتاب را خواهند شنید و چشمان كوران از میان ظلمت و تاریكی خواهد دید. ۱۹ و حلیمان شادمانی خود را در خداوند مزید خواهند كرد و مسكینان مردمان در قدّوس اسرائیل وجد خواهند نمود. ۲۰ زیرا كه ستمگران نابود و استهزاكنندگان معدوم خواهند شد و پیروان شرارت منقطع خواهند گردید. ۲۱ كه انسان را به سخنی مجرم میسازند و برای كسی كه درمحكمه حكم میكند دام میگسترانند و عادل را به بطالت منحرف میسازند.
************************************************
۹-۱۲ اشعیا در اینجا کوری روحانی ساکنان اورشلیم را توصیف میکند؛ در مضمونی روحانی، آنها در بی حسی و گیجی مستی بودند؛ آنها در خواب بودند (آیات ۹-۱۰). آنها نمیتوانستند هر آنچه را که اشعیا سعی میکرد به آنها منتقل کند ببینند یا بشنوند یا بخوانند. حتی کاهنان و رهبران که قادر به خواندن بودند نمیتوانستند هر آنچه را که اشعیا نوشته است بخوانند؛ گویا این نوشتهها مختوم و مُهر شده و از دید روحانی آنها پنهان مانده است (آیه ۱۱).
۱۳-۱۶ کوری روحانی در ارتباط مستقیم با پرستش قراردادی و عاری از حیات قرار دارد. مردمان اورشلیم خداوند را نه با دل خود بلکه با لبهای خود پرستش میکردند؛ پرستش آنها متشکل از قوانینی است كه از انسان آموختهاند [1] (آیه ۱۳). عیسی آیه ۱۳ را نقل قول کرد تا دو رویی رهبران یهود را در دوران خود نشان دهد (مرقس ۷: ۶-۷).
بخاطر کوری و دو رویی آنها، داوری خداوند میرفت که بر ساکنان اورشلیم نازل شود؛ مردم مات و مبهوت خواهند شد. وقتی آنها با عمل عجیب و غریب داوری خداوند مواجهه شوند (آیه ۱۴) آنوقتحکمت و فهم انسانی آنها محو خواهد شد (اول قرنتیان ۱:۱۹-۲۰).
چطور مردم میتوانند فکر کنند که آنها از خداوند حکیمتر هستند؟ (آیه ۱۵). آنها همانند کوزههای سفالی هستند که در مورد موجودیت گوزهگر که آنها را ساخته است سوال میکنند! (آیه ۱۶).
۱۷-۲۱ اشعیا بعد از توصیف وضعیت روحانی مردمان اورشلیم (آیات ۹-۱۶)، وعده میدهد که یک روز این وضعیت تغییر خواهد کرد: چشمان کور روحانی خواهد دید و فروتنان و مستمندان شادی کرده و ظالمان و استهزا کنندگان نابود و معدوم خواهند شد (آیات ۱۸-۲۰). اورشلیم دوباره احیا خواهد شد! اشعیا در این آیات به جلوتر و به بازگشت یهودیان تبعیدی به اورشلیم نگاه میکند.
1- این قوانینی که از انسان آموختهاند در اصل بر اساس شریعت و قوانین لاویان نبود بلکه بیشتر قوانینی بود که بوسیله کاهنان جهت چگونگی بکار بردن شریعت خداوند تفضیل داده شده بود.
- به شما توصیه می کنم که اگر وبلاگ مرا بطور کامل نخوانده اید، سعی کنید بخوانید. من در حد توانم، تمام این متن ها را مفصلا بررسی کرده ام و فکر می کنم اطلاعات خوبی به شما می دهد.
متاسفانه این چند وقت درگیر امتحانات هستم و وقت کافی برای خواندن وبلاگ شما ندارم. به امید خدا حتما وبلاگ شما را به زودی خواهم خواند.
- اگر مایلید به سوال دیگری جواب دهید، نظرتان را در مورد کلمه آدن یا سرور (متا 22: 41-46) بگویید.
ببخشید متوجه منظور شما نشدم! میشه بیشتر توضیح بدهید؟
- موفق باشید.
همچنین در پناه مسیح خداوند
سلام به دوست عزیزم
لازم می دانم از اینکه برای جواب دادن به بنده وقت خود را صرف می کنید، قدردانی کنم. خدا خیرتان بدهد.
دوست ندارم حرف های تکراری بزنم. متاسفانه مثل اینکه شما عرض بنده را نگرفته اید. من خدمت شما عرض کردم که شما بجای جواب دادن به من فقط نظر خود را تشریح می کنید. فرق است بین اینکه به سوال های من جواب دهید با اینکه تفسیر مورد علاقه خود را بیان کنید. بعبارت دیگر این مطالب را شما می توانید برای هر مخالف دیگری هم بفرستید، چون هیچ ارتباط خاصی با سوالات من ندارد.
وقتی من می پرسم : بر چه اساسی ادعا کرده اید که رسول یعنی اسرائیل، شما هیچ جوابی نمی دهید. همینطور می پرسم : آیا سرزمین تیما حدودا اطراف مدینه امروزی نیست، باز جوابی نمی دهید. از اینکه باب 43 و 48 اشاره به احیا و رهایی اسرائیل دارد، نمی توان نتیجه گرفت که باب 42 هم مربوط به این موضوع است. نوشته اید : خداوند در آیه ۷ میگوید که بنده او عیسی کوران را بینا، اسیران را آزاد و نشینندگان در ظلمت را رهایی خواهد بخشید؛ در اصطلاح روحانی، همه این امور رخ داده است. طرفداران همه انبیا می توانند چنین ادعایی را در مورد پیامبر خود مطرح کنند. شما چطور ثابت می کنید که منظور اشعیا حضرت عیسی بوده ؟ خدا فرستادن شخص زورآور را به خود نسبت داده، برای همین من از عبارت دست خدا استفاده کردم. منظورم از اینکه اسلام کلیمیان را پایمال کرد، جنگهای پیامبر با یهودیان مدینه بود. آیه 9 در مورد بخشیدن وحی به مردم محروم از غذای معنوی صحبت می کند که هیچ تناسبی با حمله آشور ندارد. خدا در فراصیم و جبعون کمک کرد تا پیامبرش داود بر دشمنان پیروز شود. مسلما برای آشوریان چنین کاری نکرده و شاه آشور پیامبر نبود. شما بدون دلیلی از متن، ادعا کرده اید : در اینجا این "کار عجیب"، نابودی تمامی زمین، یعنی هم افرایم و هم یهودا خواهد بود؛ اشعیا میگوید که خود خداوند فرمان آنرا صادر کرده است (آیه ۲۲). ولی خدا در باب 29 هم در مورد عمل عجیبش توضیح داده : " ۱۴ بنابراین اینك من بار دیگر با این قوم عمل عجیب و غریب بجا خواهم آورد و حكمت حكیمان ایشان باطل و فهم فهیمان ایشان مستور خواهد شد.» می بینید که ربطی به حمله دشمن و نابودی حکومت اسرائیل ندارد. باز صحبت از وحی است که خدا آنرا به شخص بی سواد می بخشد. ۱۸ و در آن روز كّران كلام كتاب را خواهند شنید و چشمان كوران از میان ظلمت و تاریكی خواهد دید. آن روز کدام روز است ؟ روز حمله دشمن ؟ این باید مربوط به روز بعثت یک پیامبر باشد. حضرت عیسی از طرف اردن بر قوم اسرائیل وارد نشد که مردم راه او را در اردن هموار کنند. در مورد باب 21 هم شما به یک جنگ خیالی و فرضی بین عربستان و بابل استناد می کنید که گویا در یک کتیبه هم به آن اشاره شده، ولی نمی توانید حوادث مشخصی که در پیشگویی مطرح است در تاریخ عربستان نشان دهید. در متا 22 اصلا صحبتی از ماهیت مسیح نشده، بلکه بحث بر سر خاندان مسیح است. ولی شما می خواهید در مورد ماهیت فوق بشری مسیح نتیجه گیری کنید که با متن هیچ ارتباطی ندارد. بعلاوه کلمه آدن که در متن عبری بکار رفته به معنی سرور است و نمی تواند خدا بودن کسی را ثابت کند. حضرت عیسی هم هیچ اشاره ای نکرده که در این متن باید کلمه ی آدن را به معنی خدا بگیرید. این تنها ادعای مسیحیان است. چگونه ميتواند پسرش هم باشد، غیر مستقیم یعنی ممکن نیست پسرش باشد. در حالی که عیسی واقعا پسر داود بود. پس چرا چنین حرفی زد ؟
من امیدوارم شما هر وقت فرصت داشتید، بحث های من با روس ها را بخوانید و نظر دهید تا بحث را در آنجا ادامه دهیم. اگر راضی باشید ، بحث های شما را در وبلاگ می گذارم. موفق باشید.
سلام جناب کوروش
خواهش میکنم برادر عزیزم.
من وظیفه ی خود میدانم پاسخ به سوالات مخالفان مسیحیت مخصوصا شما دوست عزیز.
به هر حال به زودی پاسخ این سوالات جدید شما رو هم خواهم داد.
اما خب ممکنه چند هفته ای طول بکشه چون بنده امتحاناتم شروع شده و تا چند وقتی کلا وقت لازم برای پاسخ به سوالات شما رو ندارم
و بازم خیلی ممنون بابت سوال های شما باور کنید هر سوالی که میپرسید و وقتی من شروع به تحقیق میکنم و پاسخی براش پیدا میکنم خیلی ایمانم نسبت به مسیح بیشتر میشه!
فقط دو سوال داشتم
شما با توجه به اینکه شیعه هستید بنابر عقاید شیعیان حکم یک شخصی که از اسلام برگرده و با تحقیق یک دین دیگه رو انتخاب کنه حکمش چیه؟
حکم کسی که پس از روی برگرداندن از اسلام به ترویج عقاید جدیدش میپردازه چیه؟
لطفا با سند و مدرک این دو سوال رو پاسخ دهید :)
ضمنا یک لطف دیگری هم بکنید و بگویید اگر حکم اون فرد بر فرض مثال اعدامه چرا این حکم برای اون فرد هست!
البته اگر حکم اعدامه یعنی الان قتل من واجبه بر یک مسلمان؟!
راستی من میتونم روی شما حساب بکنم برای پاسخ دادن به نقد های من از دین اسلام و عقاید شیعه؟!
فیض عیسی مسیح با شما
خداوند یار و نگهدارتان
سلام.
از اینکه سوالات من شما را به تحقیق واداشته خوشحالم. امیدوارم در همه امتحانات زندگی موفق باشید.
در مورد سوالتان باید عرض کنم که بنده یک شیعه معمولی هستم و نمی توانم از لحاظ فقهی جواب قاطعی بدهم. بله، تا جایی که ما شنیده ایم حکم مرتد اعدام است. ولی بنده با همین عقل و معلومات مختصرم ، فکر نمی کنم که خدا و پیغمبر خواهان اعدام افرادی مثل شما باشند. خیلی چیزها بعنوان حکم اسلام معروف هستند ولی در واقع معلوم نیست که تا چه حد اسلامی هستند. به نظر بنده خیلی از این احکام در واقع فتاوای علمای قدیمی هستند که با علم و عقل خودشان از بررسی قرآن و حدیث نتیجه گیری کرده اند. البته کار آنها ارزشمند است ، ولی بهرحال حکم علما عین حکم خدا و پیغمبر نیست و باید امکان اشتباه آنها را در نظر گرفت. بعلاوه در مورد مساله مرتد ، تا جایی که بنده شنیده ام، بین خود علما هم اختلافاتی هست و مساله به این سادگی نیست. علما هم نگفته اند هر کس حرف مخالفی زد باید فورا اعدام شود. بهر حال بنده در این مبحث صاحب نظر نیستم و کلا معتقدم که اسلام در درجه اول همه مردم را به تحقیق و تفکر دعوت کرده. خشونت مربوط به آخرین مراحل است که ممکن است بعضی اوقات برای جلوگیری از بدعت ها لازم باشد . باید یک مجوز شرعی برای سرکوب مدعیان دروغینی مثل باب و بها وجود داشته باشد. ولی این شامل مردم عادی نمی شود و امیدوارم شما و دوستان تان دچار چنین احکامی نشوید. ممکن است در شرایطی اعدام شما واجب شود، ولی مسلما هدایت شما و برگرداندن شما به اسلام واجب تر است و اولویت دارد. در حدیث زیبایی پیامبر (ص) می گوید : ای علی، اگر فقط یک نفر بوسیله تو هدایت شود برای تو بهتر است از تمام آنچه خورشید برآن می تابد. بنابراین می بینید که بنده هیچ عجله ای برای کشتن شما ندارم.
البته حکم شما در آخرت مساله دیگری است و باید عذر موجهی برای این تغییر دین داشته باشید. ولی به نظر نمی رسد که عذر موجه داشته باشید. احتمالا دلیل اصلی گرایش جوانان به ادیان دیگر اوضاع سیاسی مملکت بعد از انقلاب است که این از نظر خدا عذر موجهی نیست. در مورد پاسخگویی به سوالات شما بنده در حد معلومات خودم در خدمتم. اگر اعتراضی نداشته باشید می خواهم بحثمان را (با ذکر اسم و آدرس شما و یا بدون اسم و آدرس) در وبلاگ بگذارم. لطفا نظرتان را بگویید. التماس دعا.
11.10.92
سلام جناب کوروش
بنده تا وقتي که بحثمان به اتمام نرسد راضي نيستم بحثمون رو در وبلاگتون بزاريدکمي صبر کنيد بنده بعد از امتحاناتم پاسخ بقيه سوالات شما رو بدماگر باز سوالي نداشتيد ميتونيد بحثمون رو در وبلاگتون بزاريد.ضمنا وقتي هم بحثمون به اتمام رسيد و خواستيد در وبلاگتون بزاريد لطفا آدرس ايميل بنده را قرار ندهيد.در پناه حق
14.10.92
سلام دوست عزیز
حتما در مورد نظم عددی در قرآن چیزهایی شنیده اید. من شنیده ام که چنین موضوعی در مورد کتاب مقدس هم مطرح شده. ممکن است اطلاعاتی بدهید ؟
مطلب زیر را حتما بخوانید. من جدول مربوط به شماره سوره ها و تعداد آیات را چک کردم ، درست بود.
(در زمینه ی نظم عددی، کشف آقای کوروش جم نشان)
17.12.92