بحث با هموطن مسیحی – 4

-          البته من نمی توانم با اطمینان بگویم که برداشت شما از متی ۲۱: ۴۳-۴۴ غلط است. شاید حق با شما باشد، ولی با توجه به اینکه عیسی مسیح با کلیمیان بحث می کرد تا ثابت کند مسیح فرزند داود نیست (متا 22: 41-46)، ممکن است منظورش بعثت یک پیامبر (بعد از رفتن عیسی) خارج از قوم اسرائیل باشد. همانطور که قبلا عرض شد، اشعیا هم همین مطلب را اعلام کرده بود.

عيسي‌ مي‌خواست‌ نشان‌ دهد كه‌ مقام‌ مسيحا چيزي‌ است‌ بالاتر از صرفاً پسر داود بودن‌. مسيح‌ موعود در عين‌ حال‌ خداوند داود نيز بود. براي‌ نشان‌ دادن‌ اين‌ امر، عيسي‌ از مزمور 110: 1، كه‌ داود خود آن‌ را نوشته‌ است‌، نقل‌ قول‌ آورد:   خداوند  (خدا)  به‌ خداوند من‌ (مسيحا)  گفت‌:  "بر طرف‌ راست‌ من‌ بنشين‌..."  از اين‌ مي‌توانيم‌ دريابيم‌ كه‌ داود، مسيح‌ را "خداوند" خوانده‌ است‌.

سؤال‌ عيسي‌ از اين‌ قرار بود:  "اگر داود، مسيحا را "خداوندِ" خود خوانده‌ است‌، چگونه‌ مي‌تواند پسرش‌ هم‌ باشد؟" حقيقت‌ اين‌ است‌ كه‌ مسيحا، يا مسيح‌، هم‌ پسر داود بود و هم‌ خداوند او. مسيح‌ در مقام‌ "پسر انسان‌"، پسر داود بود؛ مسيح‌ در مقام‌ "پسر خدا" خداوند داود بود. مسيح‌ بعنوان‌ خداوند آمد تا نه‌ يك‌ سلطنت‌ زميني‌ بلكه‌ سلطنتي‌ روحاني‌ و لايزال‌ را برقرار سازد (دانيال‌ 7: 13-14).

-          بازگشت اسرائیل از اسارت چه ربطی به عرب ها (قیدار) داشت که ناگهان تمام صحرا و شهرهایش شروع کردند به ستایش خدا ؟ بازگشت اسرائیل چه ربطی به ساکنان دریا و جزیره ها دارد که سرود نو بسرایند ؟ بازگشت اسرائیل به فلسطین برای تعظیم شریعت کافیست ؟

به عقیده ی بنده در این متن 4 نکته ی اساسی هست :

1-ظهور یک پیامبر چشم و گوش بسته یا امی،

2-خشم و قدرت نمایی خدا،

3-شکست بت پرستان و تعظیم شریعت،

4-خداپرستی اعراب.

مجموع این 4 نکته خلاصه ای از تاریخ صدر اسلام است. فکر می کنم که اگر قرار شود شما هم تاریخ اسلام را در 4 جمله خلاصه کنید همین 4 نکته را خواهید گفت، البته با عبارات دلخواه خودتان.

در آن زمان یهودیان بی توجه به خدا در گناه به سر می بردند و خدا از آن ها راضی نبود. با این توصیف کتاب اشعیا به دو بخش تقسیم می شود. بخش اول به پیشگویی درباره تنبیه یهودیان و بخش دوم به پیشگویی درباره این که اسرائیل بعد از تبعید بت پرستی را کنار می گذارد و هم چنین درباره ظهور مسیح در آینده. منظور از آینده دوران عهد جدید است که مسیح به دنیا آمد. در اشعیا بیشتر از قسمت های دیگر عهد عتیق درباره مسیح پیشگویی شده. در اشعیا فصل 42 آیات دهم تا سیزدهم به زمانی اشاره دارد که غیریهودیان به مسیح ایمان آوردند. در دوران عهد جدید این اتفاق رخ داد و مسیحیت در امپراطوری های روم و پارس گسترش یافت. جالب این که بدون جنگ و خونریزی و توسل به زور. وقتی محبت خدا به درون انسان می ریزد چه نیازی به زور و تهدید و شکنجه؟ امروزه پیروان مسیحیت در همه جا حضور دارند و طبق این پیشگویی همه فریاد شادی سر می دهند.آمین

-          اشعیا فصل 29 آیه 12 در مورد شخص بی سوادی حرف می زند که بجای اسرائیل وحی را دریافت می کند. آیات 14 و 18 به ما ثابت می کنند که در آیه 12 صحبت از پیامبر معینی است، نه اینکه فقط دو تیپ با هم مقایسه شوند. آیه 18 می گوید : و در آن روز ، کران کلام کتاب را خواهند شنید و چشمان کوران از میان ظلمت و تاریکی خواهد دید. این کاری است که یک پیامبر توانا انجام می دهد. در باب 42 هم به آن اشاره شده بود.

 اشعیا   باب ۲۹

ترجمه قدیم

۹ درنگ‌ كنید و متحیر باشید و تمتّع‌ برید و كور باشید. ایشان‌ مست‌ می‌شوند، لیكن‌ نه‌ از شراب‌ و نوان‌ می‌گردند، امّا نه‌ از مسكرات‌. ۱۰ زیرا خداوند بر شما روح‌ خواب‌ سنگین‌ را عارض‌ گردانیده‌، چشمان‌ شما را بسته‌ است‌. و انبیا و رؤسای‌ شما یعنی‌ رائیان‌ را محجوب‌ كرده‌ است‌. ۱۱ و تمامی‌ رؤیا برای‌ شما مثل‌ كلام‌ تومار مختوم‌ گردیده‌ است‌ كه‌ آن‌ را به‌ كسی‌ كه‌ خواندن‌می‌داند داده‌، می‌گویند: این‌ را بخوان‌ و او می‌گوید: نمی‌توانم‌ چونكه‌ مختوم‌ است‌. ۱۲ و آن‌ طومار را به‌ كسی‌ كه‌ خواندن‌ نداند داده‌، می‌گویند این‌ را بخوان‌ و او می‌گوید خواندن‌ نمی‌دانم‌. ۱۳ و خداوند می‌گوید: «چونكه‌ این‌ قوم‌ از دهان‌ خود به‌ من‌ تقرّب‌ می‌جویند و به‌ لبهای‌ خویش‌ مرا تمجید می‌نمایند، امّا دل‌ خود را از من‌ دور كرده‌اند و ترس‌ ایشان‌ از من‌ وصیتی‌ است‌ كه‌ از انسان‌ آموخته‌اند؛ ۱۴ بنابراین‌ اینك‌ من‌ بار دیگر با این‌ قوم‌ عمل‌ عجیب‌ و غریب‌ بجا خواهم‌ آورد و حكمت‌ حكیمان‌ ایشان‌ باطل‌ و فهم‌ فهیمان‌ ایشان‌ مستور خواهد شد.» ۱۵ وای‌ بر آنانی‌ كه‌ مشورت‌ خود را از خداوند بسیار عمیق‌ پنهان‌ می‌كنند و اعمال‌ ایشان‌ در تاریكی‌ می‌باشد و می‌گویند: «كیست‌ كه‌ مارا ببیند و كیست‌ كه‌ ما را بشناسد؟» ۱۶ ای‌ زیر و زبر كنندگان‌ هرچیز! آیا كوزه‌گر مثل‌ گل‌ محسوب‌ شود یا مصنوع‌ دربارة‌ صانع‌ خود گوید مرا نساخته‌ است‌ و یا تصویر دربارة‌ مصوّرش‌ گوید كه‌ فهم‌ ندارد؟ ۱۷ آیا در اندك‌ زمانی‌ واقع‌ نخواهد شد كه‌ لبنان‌ به‌ بوستان‌ مبدّل‌ گردد و بوستان‌ به‌ جنگل‌ محسوب‌ شود؟ ۱۸ و در آن‌ روز كّران‌ كلام‌ كتاب‌ را خواهند شنید و چشمان‌ كوران‌ از میان‌ ظلمت‌ و تاریكی‌ خواهد دید. ۱۹ و حلیمان‌ شادمانی‌ خود را در خداوند مزید خواهند كرد و مسكینان‌ مردمان‌ در قدّوس‌ اسرائیل‌ وجد خواهند نمود. ۲۰ زیرا كه‌ ستمگران‌ نابود و استهزاكنندگان‌ معدوم‌ خواهند شد و پیروان‌ شرارت‌ منقطع‌ خواهند گردید. ۲۱ كه‌ انسان‌ را به‌ سخنی‌ مجرم‌ می‌سازند و برای‌ كسی‌ كه‌ درمحكمه‌ حكم‌ می‌كند دام‌ می‌گسترانند و عادل‌ را به‌ بطالت‌ منحرف‌ می‌سازند. 

************************************************

۹-۱۲ اشعیا در اینجا کوری روحانی ساکنان اورشلیم را توصیف می‏کند؛ در مضمونی روحانی، آنها در بی حسی و گیجی مستی بودند؛ آنها در خواب بودند (آیات ۹-۱۰). آنها نمی‏توانستند هر آنچه را که اشعیا سعی می‏کرد به آنها منتقل کند ببینند یا بشنوند یا بخوانند. حتی کاهنان و رهبران که قادر به خواندن بودند نمی‏توانستند هر آنچه را که اشعیا نوشته است بخوانند؛ گویا این نوشته‏ها مختوم و مُهر شده و از دید روحانی آنها پنهان مانده است (آیه ۱۱).

۱۳-۱۶ کوری روحانی در ارتباط مستقیم با پرستش قراردادی و عاری از حیات قرار دارد. مردمان اورشلیم خداوند را نه با دل خود بلکه با لبهای خود پرستش می‏کردند؛ پرستش آنها متشکل از قوانینی است كه‌ از انسان‌ آموخته‌اند [1] (آیه ۱۳). عیسی آیه ۱۳ را نقل قول کرد تا دو رویی رهبران یهود را در دوران خود نشان دهد  (مرقس ۷: ۶-۷). 
بخاطر کوری و دو رویی آنها، داوری خداوند می‏رفت که بر ساکنان اورشلیم نازل شود؛ مردم مات و مبهوت خواهند شد. وقتی آنها با عمل عجیب و غریب داوری خداوند مواجهه شوند (آیه
۱۴) آنوقتحکمت و فهم انسانی آنها محو خواهد شد (اول قرنتیان ۱:۱۹-۲۰). 
چطور مردم می‏توانند فکر کنند که آنها از خداوند حکیم‏تر هستند؟ (آیه
۱۵). آنها همانند کوزه‏های سفالی هستند که در مورد موجودیت گوزه‏گر که آنها را ساخته است سوال می‏کنند! (آیه ۱۶).

۱۷-۲۱ اشعیا بعد از توصیف وضعیت روحانی مردمان اورشلیم (آیات ۹-۱۶)، وعده می‏دهد که یک روز این وضعیت تغییر خواهد کرد: چشمان کور روحانی خواهد دید و فروتنان و مستمندان شادی کرده و ظالمان و استهزا کنندگان نابود و معدوم خواهند شد (آیات ۱۸-۲۰). اورشلیم دوباره احیا خواهد شد! اشعیا در این آیات به جلوتر و به بازگشت یهودیان تبعیدی به اورشلیم نگاه می‏کند.

 1- این قوانینی که از انسان آموخته‏اند در اصل بر اساس شریعت و قوانین لاویان نبود بلکه بیشتر قوانینی بود که بوسیله کاهنان جهت چگونگی بکار بردن شریعت خداوند تفضیل داده شده بود. 

-          به شما توصیه می کنم که اگر وبلاگ مرا بطور کامل نخوانده اید، سعی کنید بخوانید. من در حد توانم، تمام این متن ها را مفصلا بررسی کرده ام و فکر می کنم اطلاعات خوبی به شما می دهد.

متاسفانه این چند وقت درگیر امتحانات هستم و وقت کافی برای خواندن وبلاگ شما ندارم. به امید خدا حتما وبلاگ شما را به زودی خواهم خواند. 

-          اگر مایلید به سوال دیگری جواب دهید، نظرتان را در مورد کلمه آدن یا سرور (متا 22: 41-46) بگویید. 

ببخشید متوجه منظور شما نشدم! میشه بیشتر توضیح بدهید؟

    - موفق باشید.          

همچنین در پناه مسیح خداوند 

 

سلام به دوست عزیزم

لازم می دانم از اینکه برای جواب دادن به بنده وقت خود را صرف می کنید، قدردانی کنم. خدا خیرتان بدهد.

دوست ندارم حرف های تکراری بزنم. متاسفانه مثل اینکه شما عرض بنده را نگرفته اید. من خدمت شما عرض کردم که شما بجای جواب دادن به من فقط نظر خود را تشریح می کنید. فرق است بین اینکه به سوال های من جواب دهید با اینکه تفسیر مورد علاقه خود را بیان کنید. بعبارت دیگر این مطالب را شما می توانید برای هر مخالف دیگری هم بفرستید، چون هیچ ارتباط خاصی با سوالات من ندارد.

وقتی من می پرسم :  بر چه اساسی ادعا کرده اید که رسول یعنی اسرائیل، شما هیچ جوابی نمی دهید. همینطور می پرسم :  آیا سرزمین تیما حدودا اطراف مدینه امروزی نیست، باز جوابی نمی دهید. از اینکه باب 43 و 48 اشاره به احیا و رهایی اسرائیل دارد، نمی توان نتیجه گرفت که باب 42 هم مربوط به این موضوع است. نوشته اید :  خداوند در آیه ۷ می‏گوید که بنده او عیسی کوران را بینا، اسیران را آزاد و نشینندگان در ظلمت را رهایی خواهد بخشید؛ در اصطلاح روحانی، همه این امور رخ داده است. طرفداران همه انبیا می توانند چنین ادعایی را در مورد پیامبر خود مطرح کنند. شما چطور ثابت می کنید که منظور اشعیا حضرت عیسی بوده ؟ خدا فرستادن شخص زورآور را به خود نسبت داده، برای همین من از عبارت دست خدا استفاده کردم. منظورم از اینکه اسلام کلیمیان را پایمال کرد، جنگهای پیامبر با یهودیان مدینه بود. آیه 9 در مورد بخشیدن وحی به مردم محروم از غذای معنوی صحبت می کند که هیچ تناسبی با حمله آشور ندارد. خدا در فراصیم و جبعون کمک کرد تا پیامبرش داود بر دشمنان پیروز شود. مسلما برای آشوریان چنین کاری نکرده و شاه آشور پیامبر نبود. شما بدون دلیلی از متن، ادعا کرده اید : در اینجا این "کار عجیب"، نابودی تمامی زمین، یعنی هم افرایم و هم یهودا خواهد بود؛ اشعیا می‏گوید که خود خداوند فرمان آنرا صادر کرده است (آیه ۲۲). ولی خدا در باب 29 هم در مورد عمل عجیبش توضیح داده : " ۱۴ بنابراین‌ اینك‌ من‌ بار دیگر با این‌ قوم‌ عمل‌ عجیب‌ و غریب‌ بجا خواهم‌ آورد و حكمت‌ حكیمان‌ ایشان‌ باطل‌ و فهم‌ فهیمان‌ ایشان‌ مستور خواهد شد.» می بینید که ربطی به حمله دشمن و نابودی حکومت اسرائیل ندارد. باز صحبت از وحی است که خدا آنرا به شخص بی سواد می بخشد.   ۱۸ و در آن‌ روز كّران‌ كلام‌ كتاب‌ را خواهند شنید و چشمان‌ كوران‌ از میان‌ ظلمت‌ و تاریكی‌ خواهد دید. آن روز کدام روز است ؟ روز حمله دشمن ؟ این باید مربوط به روز بعثت یک پیامبر باشد. حضرت عیسی از طرف اردن بر قوم اسرائیل وارد نشد که مردم راه او را در اردن هموار کنند.  در مورد باب 21 هم شما به یک جنگ خیالی و فرضی بین عربستان و بابل استناد می کنید که گویا در یک کتیبه هم به آن اشاره شده، ولی نمی توانید حوادث مشخصی که در پیشگویی مطرح است در تاریخ عربستان نشان دهید.  در متا 22 اصلا صحبتی از ماهیت مسیح نشده، بلکه بحث بر سر خاندان مسیح است. ولی شما می خواهید در مورد ماهیت فوق بشری مسیح نتیجه گیری کنید که با متن هیچ ارتباطی ندارد. بعلاوه کلمه آدن که در متن عبری بکار رفته به معنی سرور است و نمی تواند خدا بودن کسی را ثابت کند. حضرت عیسی هم هیچ اشاره ای نکرده که در این متن باید کلمه ی آدن را به معنی خدا بگیرید. این تنها ادعای مسیحیان است. چگونه‌ مي‌تواند پسرش‌ هم‌ باشد، غیر مستقیم یعنی ممکن نیست پسرش باشد. در حالی که عیسی واقعا پسر داود بود. پس چرا چنین حرفی زد ؟

من امیدوارم شما هر وقت فرصت داشتید، بحث های من با روس ها را بخوانید و نظر دهید تا بحث را در آنجا ادامه دهیم. اگر راضی باشید ، بحث های شما را در وبلاگ می گذارم. موفق باشید.

 

سلام جناب کوروش

خواهش میکنم برادر عزیزم.

من وظیفه ی خود میدانم پاسخ به سوالات مخالفان مسیحیت مخصوصا شما دوست عزیز.

به هر حال به زودی پاسخ این سوالات جدید شما رو هم خواهم داد.

اما خب ممکنه چند هفته ای طول بکشه چون بنده امتحاناتم شروع شده و تا چند وقتی کلا وقت لازم برای پاسخ به سوالات شما رو ندارم

و بازم خیلی ممنون بابت سوال های شما باور کنید هر سوالی که میپرسید و وقتی من شروع به تحقیق میکنم و پاسخی براش پیدا میکنم خیلی ایمانم نسبت به مسیح بیشتر میشه!

فقط دو سوال داشتم 

شما با توجه به اینکه شیعه هستید بنابر عقاید شیعیان حکم یک شخصی که از اسلام برگرده و با تحقیق یک دین دیگه رو انتخاب کنه حکمش چیه؟ 

حکم کسی که پس از روی برگرداندن از اسلام به ترویج عقاید جدیدش میپردازه چیه؟

لطفا با سند و مدرک این دو سوال رو پاسخ دهید :)

ضمنا یک لطف دیگری هم بکنید و بگویید اگر حکم اون فرد بر فرض مثال اعدامه چرا این حکم برای اون فرد هست!

البته اگر حکم اعدامه یعنی الان قتل من واجبه بر یک مسلمان؟!

راستی من میتونم روی شما حساب بکنم برای پاسخ دادن به نقد های من از دین اسلام و عقاید شیعه؟!

فیض عیسی مسیح با شما 

خداوند یار و نگهدارتان 

 

سلام.

از اینکه سوالات من شما را به تحقیق واداشته خوشحالم. امیدوارم در همه امتحانات زندگی موفق باشید.

در مورد سوالتان باید عرض کنم که بنده یک شیعه معمولی هستم و نمی توانم از لحاظ فقهی جواب قاطعی بدهم. بله، تا جایی که ما شنیده ایم حکم مرتد اعدام است. ولی بنده با همین عقل و معلومات مختصرم ، فکر نمی کنم که خدا و پیغمبر خواهان اعدام افرادی مثل شما باشند. خیلی چیزها بعنوان حکم اسلام معروف هستند ولی در واقع معلوم نیست که تا چه حد اسلامی هستند. به نظر بنده خیلی از این احکام در واقع فتاوای علمای قدیمی هستند که با علم و عقل خودشان از بررسی قرآن و حدیث نتیجه گیری کرده اند. البته کار آنها ارزشمند است ، ولی بهرحال حکم علما عین حکم خدا و پیغمبر نیست و باید امکان اشتباه آنها را در نظر گرفت. بعلاوه در مورد مساله مرتد ، تا جایی که بنده شنیده ام، بین خود علما هم اختلافاتی هست و مساله به این سادگی نیست. علما هم نگفته اند هر کس حرف مخالفی زد باید فورا اعدام شود. بهر حال بنده در این مبحث صاحب نظر نیستم و کلا معتقدم که اسلام در درجه اول همه مردم را به تحقیق و تفکر دعوت کرده. خشونت مربوط به آخرین مراحل است که ممکن است بعضی اوقات برای جلوگیری از بدعت ها لازم باشد . باید یک مجوز شرعی برای سرکوب مدعیان دروغینی مثل باب و بها وجود داشته باشد. ولی این شامل مردم عادی نمی شود و امیدوارم شما و دوستان تان دچار چنین احکامی نشوید. ممکن است در شرایطی اعدام شما واجب شود، ولی مسلما هدایت شما و برگرداندن شما به اسلام واجب تر است و اولویت دارد. در حدیث زیبایی پیامبر (ص) می گوید : ای علی، اگر فقط یک نفر بوسیله تو هدایت شود برای تو بهتر است از تمام آنچه خورشید برآن می تابد. بنابراین می بینید که بنده هیچ عجله ای برای کشتن شما ندارم.

البته حکم شما در آخرت مساله دیگری است و باید عذر موجهی برای این تغییر دین داشته باشید. ولی به نظر نمی رسد که عذر موجه داشته باشید. احتمالا دلیل اصلی گرایش جوانان به ادیان دیگر اوضاع سیاسی مملکت بعد از انقلاب است که این از نظر خدا عذر موجهی نیست. در مورد پاسخگویی به سوالات شما بنده در حد معلومات خودم در خدمتم. اگر اعتراضی نداشته باشید می خواهم بحثمان را (با ذکر اسم و آدرس شما و یا بدون اسم و آدرس) در وبلاگ بگذارم. لطفا نظرتان را بگویید. التماس دعا.

11.10.92

 

سلام جناب کوروش
بنده تا وقتي که بحثمان به اتمام نرسد راضي نيستم بحثمون رو در وبلاگتون بزاريدکمي صبر کنيد بنده بعد از امتحاناتم پاسخ بقيه سوالات شما رو بدماگر باز سوالي نداشتيد ميتونيد بحثمون رو در وبلاگتون بزاريد.ضمنا وقتي هم بحثمون به اتمام رسيد و خواستيد در وبلاگتون بزاريد لطفا آدرس ايميل بنده را قرار ندهيد.در پناه حق

14.10.92

 

سلام دوست عزیز

حتما در مورد نظم عددی در قرآن چیزهایی شنیده اید. من شنیده ام که چنین موضوعی در مورد کتاب مقدس هم مطرح شده. ممکن است اطلاعاتی بدهید ؟

مطلب زیر را حتما بخوانید. من جدول مربوط به شماره سوره ها و تعداد آیات را چک کردم ، درست بود.

(در زمینه ی نظم عددی، کشف آقای کوروش جم نشان)

17.12.92

بحث با هموطن مسیحی – 3

با سلام

امیدوارم حالتون خوب باشه

چه خوب شد که این ایمیل رو فرستادید چون من متاسفانه کاملا فراموش کرده بودم که باید به سوالات شما پاسخ بدم

سعی میکنم تا آخر همین هفته پاسخ سوالات رو بفرستم

ضمنا تا زمانی که بحث به پایان نرسیده بنده رضایتی ندارم مبنی بر اینکه بحثمون رو در وبلاگتون بگذارید

اما بنده چند هفته پیش تقریبا یک پنجم یا چهارم سوالات رو پاسخشو تایپ کردم که متاسفانه فراموش کردم ادامشو بنویسم

فعلا اینا رو داشته باشید تا بعد (توجه کنید این پاسخی که من نوشتم دقیقا زمانی بود که 31 روز از ایمیلی که ارسال کردید گذشته)!!!

-          با سلام از اینکه زحمت کشیدید و برای بنده این جواب مفصل را تهیه کردید، تشکر می کنم.

سلام عرض میکنم.خواهش میکنم ، و بازم بابت تاخیرم عذر میخوام :) فک کنم بعد از دقیقا یکماه دارم پاسخ شما رو مینویسم!

-          در اشعیای نبی باب 42 چه اشاره ای به احیای اسرائیل و رهایی از اسارت بابل می بینید ؟ کدام کلمه ی مشخص به این حادثه اشاره کرده ؟

در باب 42 خیر ما چیزی از احیا و رهایی اسرائیل نمیبینیم!

اما خب اشکال بنده آنجا بود که پاسخ رو کامل ننوشتم! با خودم گفتم شما حتما وقتی یک سوال براتون پیش میاد آیات بعدی یا قبلی رو میخونید!  باب 43 و 48 اشاره به احیا و رهایی اسرائیل دارد.

باب 43

 14   خداوند که‌ ولّی‌ شما و قدّوس‌ اسرائیل‌ است‌ چنین‌ می‌گوید: «بخاطر شما به‌ بابل‌ فرستادم‌ و همه‌ ایشان‌ را مثل‌ فراریان‌ فرود خواهم‌ آورد و کلدانیان‌ را نیز در کشتیهای‌ وَجْدِ ایشان‌.

 15   من‌ خداوند قدّوس‌ شما هستم‌. آفریننده‌ اسرائیل‌ وپادشاه‌ شما.»

 16   خداوند که‌ راهی‌ در دریا و طریقی‌ در آبهای‌ عظیم‌ می‌سازد چنین‌ می‌گوید،

 17   آنکه‌ ارابه‌ها و اسبها و لشکر و قوّت‌ آن‌ را بیرون‌ می‌آورد: «ایشان‌ با هم‌ خواهند خوابید و نخواهند برخاست‌ و منطفی‌ شده‌، مثل‌ فتیله‌ خاموش‌ خواهند شد.

 18   چیزهای‌ اوّلین‌ را بیاد نیاورید و در امور قدیم‌ تفکّر ننمایید.

 19   اینک‌ من‌ چیز نویی‌ بوجود می‌آورم‌ و آن‌ الان‌ بظهور می‌آید. آیا آن‌ را نخواهید دانست‌؟ بدرستی‌ که‌ راهی‌ در بیابان‌ و نهرها در هامون‌ قرار خواهم‌ داد.

 20   حیوانات‌ صحرا گرگان‌ و شترمرغها مرا تمجید خواهند نمود چونکه‌ آب‌ در بیابان‌ و نهرها در صحرا بوجود می‌آورم‌ تا قوم‌ خود و برگزیدگان‌ خویش‌ را سیراب‌ نمایم.

 21   این‌ قوم‌ را برای‌ خود ایجاد کردم‌ تا تسبیح‌ مرا بخوانند.

۱۴-۱۵ خداوند اعلام می‏کند که قصد دارد تا برای اسرائیلیها به عنوان ولّی ایشان وارد عمل شود (اشعیا ۴۱: ۱۴ مشاهده شود). او سبب فراری شدن بابلیان خواهد شد

۱۶-۲۱ درست همانطور که او اسرائیلیها را در عبور از میان دریای سرخ هدایت و سپاه مصریان را نابود ساخت (خروج ۱۴: ۲۱-۲۲، ۲۶-۲۸)، به همان ترتیب او اسرائیلیها را در خروج از بابل هدایت خواهد کرد (آیات ۱۶-۱۷). درست همانطور که او راهی را در دریا باز کرد، حالا او راهی در بیابان خواهد ساخت (آیه ۱۹)؛ خداوند قوم خود را در خروج جدیدی رهبری خواهد کرد: اینک من چیز نویی بوجود می‏آورم (اشعیا ۴۲: ۹ مشاهده شود). چرا؟ چون خداوند قوم خود را دوست دارد (آیه ۴)، و چون او از آنها انتظار دارد او را حمد کرده و تسبیح بخوانند آیه ۲۱

**************************************************************

باب 48

 20   ای‌ قوم‌ اسرائیل‌، از بابل‌ بیرون‌ بیایید! از اسارت‌ آزاد شوید! با صدای‌ بلند سرود بخوانید و این‌ پیام‌ را به‌ گوش‌ تمام‌ مردم‌ جهان‌ برسانید: «خداوند قوم‌ اسرائیل‌ را که‌ خدمتگزاران‌ او هستند، آزاد ساخته‌ است‌!»

  -شما قبول دارید که اسرائیلی ها بخاطر گناهان کر و کور شده اند (آیه 18).
قومی که از خدا روی برگرداندند از لحاظ روحانی  کر و کور شده اند.

حتی در باب 43 مانند قبل (اشعیا ۴۲: ۱۸-۲۰ مشاهده شود) به این موضوع اشاره شده است

باب 43

8   خداوند می‌گوید: «قوم‌ مرا که‌ چشم‌ دارند، اما نمی‌بینند و گوش‌ دارند، ولی‌ نمی‌شنوند، به‌ حضور من‌ فرا خوانید.

*******************************

همینقدر چند وقت پیش نوشتم که متاسفانه چون کامل نشده بود نفرستادم :(

امیدوارم اگر بعد از پایان بحث خواستید بحث هایمون رو در وبلاگتون بذارید جبهه گیری نکنید! البته از آدم باشخصیتی چون شما بعید به نظر میرسه :)  در پناه خدا

 

سلام جناب کوروش

خوشبختانه پاسخ تمام سوالات شما رو نوشتم  منتظر نظر شما هستم. 

-          با سلام از اینکه زحمت کشیدید و برای بنده این جواب مفصل را تهیه کردید، تشکر می کنم.

سلام عرض میکنم.خواهش میکنم ، و بازم بابت تاخیرم عذر میخوام :) فک کنم بعد از دقیقا یکماه دارم پاسخ شما رو مینویسم!

-          در اشعیای نبی باب 42 چه اشاره ای به احیای اسرائیل و رهایی از اسارت بابل می بینید ؟ کدام کلمه ی مشخص به این حادثه اشاره کرده ؟

در باب 42 خیر ما چیزی از احیا و رهایی اسرائیل نمیبینیم!

(تکراری)

-          خدا به آنان دستور می دهد به بنده و رسولش نظر کنند(آیه 19). این رسول هم اسرائیل است ؟ اسرائیل بسوی کی فرستاده شد ؟ بر چه اساسی ادعا کرده اید که رسول یعنی اسرائیل؟ 

 در آیه ۱۹ همانند اشعیا ۴۱: ۸-۹، واژه بنده اشاره به اسرائیل دارد.

باب 42:

۱-۴ خداوند می‏گوید "اینک بنده من" (آیه ۱). این "بنده" چه کسی است؟ 
در اشعیا
۴۱: ۸، خداوند اسرائیل را "بنده‌ من‌ . . . كه‌ تو را برگزیده‌ام‌" می‏نامد. اسرائیل به عنوان یک قوم برای خدمت به خداوند بود؛ از اینرو به عبارتی در مجموع اسرائیل می‏توانست به درستی "بنده" و خادم خداوند نامیده شود. 
به این موضوع توجه داشته باشید:

گرچه اینجا در آیات ۱-۹، خداوند بوضوح درباره یک بنده خاص سخن می‏گوید یا حداقل درباره یک بنده دلخواه، یک اسرائیل ایده آل سخن می‏گوید. ما در اینجا دوباره اشعیا را می‏بینیم که بر اساس شرایط تاریخی خود به عنوان شهروند یک قوم ناقص و ناکامل نبوت می‏کند و با این وجود در ماورای آن او چیزی را می‏بیند، اسرائیلی که بوسیله یک شخص کامل به کمال رسیده است. 
اشعیا او را نمی‏شناسد، اما این شخص کامل، این بنده کامل، مسیح بود؛ در واقعی متی که بوسیله روح‏القدس برانگیخته شده بود، این آیات را به مسیح نسبت داد (متی
۱۲: ۱۵-۲۱ مشاهده شود). اسرائیل قومی بود که باید مملكت‌ كَهَنه‌ باشد (خروج ۱۹: ۶)؛ عیسی کاهن اعظم تمام عیار و کاملی خواهد بود که گناهان جهان را کفاره خواهد کرد (عبرانیان ۷: ۲۳-۲۷). 
خداوند می‏گوید، "این است بنده من که جانم از او خشنود است" (آیه
۱)؛ خداوند کلام مشابه‏ای را در هنگام تعمید عیسی بکار برد (مرقس ۱: ۱۰-۱۱). خداوند می‏گوید، "من روح خود را بر او می‏نهم"؛ و در واقع خداوند روح خود را بر عیسی قرار داد (اشعیا ۱۱: ۲؛ مرقس ۱: ۱۰؛ یوحنا ۳: ۳۴). خداوند بنده خود را نه به عنوان یک یاغی و آشوبگر بلکه به عنوان شخصی مهربان و نجیب توصیف می‏کند (آیه ۲)؛ او مواظب نی خرد شده و فتیله ضعیف خواهد بود (آیه ۳) یعنی مراقب آنانی که ضعیف و افتان هستند. [۱۶۴] او بدون هیچ تزلزل یا انحرافی، عدالت را در جهان برقرار خواهد ساخت (اشعیا ۹: ۶-۷)، و جزیره‏ها که اقوام دور دست زمین هستند امید خود را بر شریعت او، کلام او، و انجیل او قرار خواهند داد (آیه ۴).

۵-۷ خداوند در این آیات مستقیما بنده خود را مورد خطاب قرار می‏دهد. او می‏گوید: "من‌ كه‌ یهوه‌ هستم‌ . . . تو را عهد قوم‌ و نور امّت‌ها خواهم‌ گردانید" (آیه ۶). فقط عیسی می‏تواند "عهدی" باشد که خداوند و نوع بشر را بهم وصل کند (اول تیموتائوس ۲: ۵)؛ خون خود او این عهد را مُهر کرده است (مرقس ۱۴:۲۳-۲۴). این عیسی بود که عهد خداوند با داود را به تحقق رساند (دوم سموئیل ۷: ۱۲-۱۷ و تفسیر آن مشاهده شود)؛ او همچنین با مرگ خود، عهد جدید را بنیاد گذاشت که جایگزین عهد قدیم گردید [۱۶۵] (ارمیا ۳۱: ۳۱-۳۴؛ لوقا ۲۲: ۲۰؛ عبرانیان ۸: ۸-۱۳). 
بنده خداوند همچنین نور امّت‌ها (آیه
۶) و نوری برای مردم غیر اسرائیلی جهان خواهد بود. عیسی آن "نور" خواهد بود (لوقا ۲: ۲۸-۳۲؛ یوحنا ۱: ۹؛ ۸: ۱۲). عیسی، پسر ابراهیم (متی ۱: ۱)، برکت به جهان خواهد آورد و بدینسان وعده اولیه خداوند به ابراهیم را تحقق خواهد بخشید که بواسطه ذریت اوجمیع‌ امتهای‌ زمین‌ بركت‌ خواهند یافت (پیدایش ۲۲: ۱۸). خداوند در آیه ۷ می‏گوید که بنده او عیسی کوران را بینا، اسیران را آزاد و نشینندگان در ظلمت را رهایی خواهد بخشید؛ در اصطلاح روحانی، همه این امور رخ داده است (اشعیا ۶۱: ۱؛ لوقا ۴: ۱۸).

- اشعیا فصل ۲۸ ، چطور ثابت می کنید شخص زورآوری که خدا می فرستد شاه آشور است ؟

بعد از مرگ سلیمان، اسرائیل به دو بخش تقسیم شد. حکومت شمالی اسرائیل نام داشت و پایتخت آن سامره بود. حکومت جنوبی یهودا نامیده می شد و پایتختش اورشلیم بود. هر دو حکومت بارها به بت پرستی روی آوردند (به خصوص حکومت شمالی). خداوند هر دو حکومت را تنبیه کرد. حکومت شمالی توسط آشوری ها به تبعید برده شد و حکومت جنوبی به اشغال بابلی ها درآمد و اکثر اهالی آن به بابل تبعید شدند. بعد از تبعید، یهودیان هرگز به بت پرستی روی نیاوردند. در اشعیاء فصل 28 پیشگویی درباره سقوط حکومت شمالی است، اما خداوند به تشریح جزئیات اشغال حکومت شمالی توسط آشوری ها نمی پردازد. این پیشگویی در فصل هفدهم دوم پادشاهان تحقق می یابد.

و وقتی ما باب 17 دوم پادشاهان را مطالعه می کنیم بدون هیچ شکی به این نتیجه میرسیم که آن شخصی که در باب 28 سخن از آن است کسی نیست جز پادشاه آشور. و اینجاست که پیشگویی حضرت اشعیاء محقق میشود.

-          آیا درست است که یک شاه خونریز را دست خدا حساب کنیم و اعمالش را به خدا نسبت دهیم ؟

بر چه اساس شما شاه آشور را دست خدا حساب کردید؟!

برفرض اگر شاه آشور دست خدا هم باشد (البته نمیدانم شما از کجای کتاب مقدس این حرف رو گفتید) برای هلاکت سامریان باشد باز هم مشکلی پیش نمی آید! زیرا کتاب مقدس میگوید:

 27   بلکه خدا جهّال جهان را برگزید تا حکما را رسوا سازد و خدا ناتوانان عالم را برگزید تا توانایان را رسوا سازد،

 28   و خسیسان دنیا و محقّران را خدا برگزید، بلکه نیستیها را تا هستیها را باطل گرداند.

 29   تا هیچ بشری در حضور او فخر نکند.

اول قرنتیان باب 1

-          خدا شخص زورآور را به زمین پرت می کند، نه اینکه زورآور اسرائیلی ها را به زمین بزند.البته همانطور که می دانید ظهور اسلام هم قوم اسرائیل را پامال کرده.

در آیه سوم نشان داده میشود که آن زورآور غرور رهبران میگسار را پایمال میکند.

یک سوال از شما دارم چرا گفتید ظهور اسلام قوم اسرائیل را پامال کرد؟!

-           در دنباله ی این متن علائم دیگری هم ذکر شده که نشان می دهند صحبت از یک بعثت است ، نه صرفا حمله یک شاه خارجی. خدا از طریق پیامبرش با زبان غریب با اسرائیل صحبت می کند (آیه 11) و کلام خدا بطور مستمر نازل می شود (آیه 13) . خدا کاری که برای حضرت داود در کوه فراصیم کرد، دوباره انجام می دهد (آیه 21). آیا برای شاه آشوردر جنگ امدادهای غیبی می رسید ؟ آیه 9 اشاره می کند، چون در آن زمان عبرانیان نالایق هستند، خدا وحی را به قوم دیگری می دهد که تا آن زمان انبیا و ایمان را نمی شناخته و غذای معنوی انبیا را نگرفته است.

اشعیا   باب ۲۸

ترجمه قدیم

۱۱ زیرا كه‌ با لبهای‌ الكن‌ و زبان‌ غریب‌ با این‌ قوم‌ تكلّم‌ خواهد نمود. ۱۲ كه‌ به‌ ایشان‌ گفت‌: «راحت‌ همین‌ است‌. پس‌ خسته‌ شدگان‌ رامستریح‌ سازید و آرامی‌ همین‌ است‌.» امّا نخواستند كه‌ بشنوند. ۱۳ و كلام‌ خداوند برای‌ ایشان‌ حكم‌ بر حكم‌ و حكم‌ برحكم‌، قانون‌ بر قانون‌ و قانون‌ بر قانون‌، اینجا اندكی‌ و آنجا اندكی‌ خواهد بود تا بروند و به‌ پشت‌ افتاده‌، منكسر گردند و به‌ دام‌ افتاده‌، گرفتار شوند. ۱۴ بنابراین‌، ای‌ مردان‌ استهزا كننده‌ و ای‌ حاكمان‌ این‌ قوم‌ كه‌ در اورشلیم‌اند كلام‌ خداوند را بشنوید. ۱۵ از آنجا كه‌ گفته‌اید با موت‌ عهد بسته‌ایم‌ و با هاویه‌ همداستان‌ شده‌ایم‌، پس‌ چون‌ تازیانه‌ مهلك‌ بگذرد به‌ ما نخواهد رسید زیرا كه‌ دروغها را ملجای‌ خود نمودیم‌ و خویشتن‌ را زیر مكر مستور ساختیم‌. ۱۶ بنابراین‌ خداوند یهوه‌ چنین‌ می‌گوید: «اینك‌ در صهیون‌ سنگ‌ بنیادی‌ نهادم‌ یعنی‌ سنگ‌ آزموده‌ و سنگ‌ زاویه‌ای‌ گرانبها و اساس‌ محكم‌ پس‌ هر كه‌ ایمان‌ آورد تعجیل‌ نخواهد نمود. ۱۷ و انصاف‌ را ریسمان‌ می‌گردانم‌ و عدالت‌ را ترازو و تگرگ‌ ملجای‌ دروغ‌ را خواهد رُفْت‌ و آبها ستر را خواهد برد. ۱۸ و عهد شما با موت‌ باطل‌ خواهد شد و میثاق‌ شما با هاویه‌ ثابت‌ نخواهد ماند و چون‌ تازیانه‌ شدید بگذرد شما از آن‌ پایمال‌ خواهید شد. ۱۹ هر وقت‌ كه‌ بگذرد شما را گرفتار خواهد ساخت‌ زیرا كه‌ هر بامداد هم‌ در روز و هم‌ در شب‌ خواهد گذشت‌ و فهمیدن‌ اخبار باعث‌ هیبت‌ محض‌ خواهد شد.» ۲۰ زیرا كه‌ بستر كوتاه‌تر است‌ از آنكه‌ كسی‌ بر آن‌ دراز شود و لحاف‌ تنگ‌تر است‌ از آنكه‌ كسی‌ خویشتن‌ را بپوشاند. ۲۱ زیرا خداوند چنانكه‌ در كوه‌ فراصیم‌ (كرد) خواهد برخاست‌ و چنانكه‌ در وادی جبعون‌ (نمود) خشمناك‌ خواهد شد، تا كار خود یعنی‌ كار عجیب‌ خود را بجا آورد و عمل‌ خویش‌ یعنی‌ عمل‌ غریب‌ خویش‌ را به‌ انجام‌ رساند. ۲۲ پس‌ الا´ن‌ استهزا منمایید مبادا بندهای‌ شما محكم‌ گردد، زیرا هلاكت‌ و تقدیری‌ را كه‌ از جانب‌ خداوند یهوه‌ صبایوت‌ بر تمامی‌ زمین‌ می‌آید شنیده‌ام‌.

************************************

۱۱-۱۳ از اینرو به گفته اشعیا، از آنجاییکه که آنها فکر می‏کنند که او غیر معقول سخن می‏گوید، آنوقت خداوند برای ایشان کسی را خواهد فرستاد که واقعاً "غیر معقول" باشد؛ او برای ایشان کسانی را بالبهای‌ الكن‌ و زبان‌ غریب‌ خواهد فرستاد به عبارتی آشوریها را خواهد فرستاد! خداوند به قوم خود مکانی پر از صلح و آرامی و سرزمین موعود را عرضه کرد، اما آنها به او گوش ندادند (آیه ۱۲). از اینرو او بوسیله آشوریها با ایشان "صحبت" خواهد کرد، که به ایشان "آسیب" رسانده و افرایمی‏های بی ایمان را "اسیر" خواهند ساخت (آیه ۱۳).

۱۴-۱۵ در اینجا اشعیا توجه خود را مستقیما معطوف به رهبران اورشلیم می‏کند؛ او آنها را برای تکبر و خود اطمینانی ایشان مورد سرزنش قرار می‏دهد. آنها اطمینان داشتند که هیچ چیز بدی برای آنها اتفاق نخواهد افتاد؛ چنانچه گویی آنها با مرگ معامله کرده و با آن عهد بسته‏اند، و گویا مرگ بر طبق این عهد موافقت کرده که با آنها کاری نداشته باشد! (آیه ۱۵).

۱۶-۲۲ خداوند به ایشان می‏گوید: "اینک در صهیون سنگی بنیاد نهادم یعنی سنگ زاویه‏ای گرانبها و با اساس محکم" (آیه ۱۶). رهبران اورشلیم توکل خود را بر خویشتن و بر معاهده‏های سیاسی خود قرار داده‏اند؛ چنین چیزی "اساس" آنها بود. اما تنها اساس محکم و مطمئن این است که توسط خداوند بنیاد نهاده شود. پولس و پطرس یوحنا به این "اساس" و به این "سنگ" فکر می‏کردند که خداوند نه بر هیچکس دیگری بلکه بر عیسی مسیح بنیاد نهاده بود (اول قرنتیان ۳: ۱۱؛ اول پطرس ۲: ۴-۸ مشاهده شود). 
خداوند در آیه
۱۷ می‏گوید که معیارهای او شامل عدالت و انصاف خواهد بود؛ هر چیزی که با این معیارها همخوانی نداشته باشد از بین خواهد رفت، و این شامل "اساس" نادرست رهبران اورشلیم نیز می‏شود. ایشان برای مقابله و مقاومت در مقابل اقوامی از قبیل آشور و بابل که خداوند بر علیه آنها می‏فرستد به درستی تجهیز نشده اند: او بصورت تمثیلی می‏گوید، بستر آنها کوتاه‏تر و لحاف آنهاتنگ‏تر است (آیه ۲۰). درست همانطور که خداوند بر علیه دشمنان اسرائیل در کوه فراصیم و دروادی جبعون جنگید (یوشع ۱۰: ۱۰-۱۲؛ دوم سموئیل ۵: ۲۰)، اینک او بر علیه خود اسرائیل خواهد جنگید. وقتی خداوند بر علیه قوم خود وارد جنگ می‏شود، این عمل خداوند کار عجیب خوانده می‏شود (آیه ۲۱). در اینجا این "کار عجیب"، نابودی تمامی زمین، یعنی هم افرایم و هم یهودا خواهد بود؛ اشعیا می‏گوید که خود خداوند فرمان آنرا صادر کرده است (آیه ۲۲). همانطور هم که قبلا گفتم:

(اشعیا سالها پیش از اینکه آشوریها در سال ۷۲۲ قبل از میلاد سامره را تصرف کنند خدمت نبوتی خود را شروع کرده بود، پس این نبوت قبلا در دوران خدمت او ارائه شده بود. گرچه این وای بطور مستقیم به افرایم و پادشاهی شمالی اشاره دارد، اما این نمودی از یک هشدار به یهودا نیز بود (آیه ۱۴). یهودا نیز ده سال پس از سقوط سامره، مورد هجوم آشور قرار گرفت (دوم پادشاهان ۱۸:۱۳)، اما خداوند یهودا را در آن هنگام از نابودی کامل نجات داد (دوم پادشاهان ۱۹:۳۵-۳۶)

-          یحیی می گفت که من همان صدای ندا کننده هستم که اشعیا گفت. بنابراین آماده کردن راه خدا در عربه ربطی به بازگشت اسرائیل از اسارت نداشت، بلکه مربوط به ظهور پیامبر توانا بود. این شخص توانا عیسی نبود، چون او هم مثل یحیی با آب تعمید می داد (یوحنا-3- 22 و 26) و اصلا ربطی به عربه نداشت. چرا باید راه عیسی را در عربه (اردن) هموار کرد ؟!

 لوقا  3:  16  یحیی به همه متوجّه شده گفت، من شما را به آب تعمید می‌دهم، لیکن شخصی تواناتر از من می‌آید که لیاقت آن ندارم که بند نعلین او را باز کنم. او شما را به روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد.

چرا عیسی آن شخص نبود؟ چون با آب تعمید میداد؟!  

همانطور که در لوقا آشکار است مسیح با روح القدوس نیز تعمید میدهد (اشعیا ۴۴: ۳؛ حزقیال ۳۶: ۲۴-۲۷؛ یوئیل ۲: ۲۸-۳۲) اتفاقا ربط به اردن دارد!  اگر انجیل متی باب 3 آیه 13 را خوانده باشید میبینید که عیسی از راه جلیل به سمت اردن می آید.  13   آنگاه عیسی از جلیل به اُرْدُن نزد یحیی آمد تا از او تعمید یابد.

-          در مورد اشعیا فصل 21 کاری که شما کرده اید ، در اصطلاح عامیانه اسمش ماست مالی است. اینجا صحبت از پناهنده شدن یک گروه ضعیف به تیما و پذیرایی مردم تیما از آنان است. سپس خبر می دهد که یک سال بعد گروهی از اعراب شوکت و جنگجویان خود را ظاهرا در یک نبرد از دست می دهند. شما باید مشخص کنید که این حوادث کی اتفاق افتاده. آیا سرزمین تیما حدودا اطراف مدینه امروزی نیست. آیا غیر از هجرت مسلمانان و جنگ بدر، حادثه ی مشابه دیگری می شناسید ؟ ظلم و ستم آشور در تیما چکار کرده ؟

فصل ها را باید با توجه به فصل های قبل و بعد خواند تا بتوان تصویر درستی از مقصود نویسنده در اختیار داشته باشیم. آشور ابرقدرت بود و برای گسترش قلمرو خود و دستیابی به منابع طبیعی و نیروی انسانی لشکرکشی می کرد. این تمدن توسط بابلی ها و مادها سرنگون شد. بابل نیز توسط مادها و پارس ها سقوط کرد. در اشعیاء فصل 21 آیات 13-17 پیشگویی درباره عربستان است. جاده های تجاری در این سرزمین تحت اشغال بابلی ها درآمد. یهودا (حکومت جنوبی) به جای توکل به خدا، با عربستان علیه بابل هم پیمان شد. در این پیشگویی می بینیم که عربستان از بابل شکست خورده و مستعمره بابل می شود.  (این یک موضوع تاریخی است که در کتیبه های باستانی ذکر شده است.)