پیشگویی دانیال (ع)
بشارتِ سِفرِ دانیال به ظهورِ اسلام
آفتابِ فاشِ محمّدﷺ و نفرتِ خفّاشِ یهود
در بابِ دومِ دانیال بشارتی به ظهورِ اسلام آمده است که کشیشِ سابقْ عبدالأحد داوود دربارهی آن مینویسد:
لعلها أروع وأوضح نبوءة عن البعثة النبوية لأعظم البشر وخاتم الرسل (1)
یعنی: چهبسا این زیباترین و واضحترین پیشگویی دربارهی بعثتِ نبویِ بزرگترینِ انسانها و خاتَمِ پیامبران باشد.
در این باب میخوانیم نبودکدنصّر - پادشاهِ بابِل - خوابی میبیند و از حضرتِ دانیال میخواهد هم آن خواب را خودش ابتدا بیان کند - تا از اینطریق به صدقِ مدّعای دانیال پی ببرد - و هم بعد از آن، خواب را تعبیر کند. دانیال ابتدا خواب را بیان میکند:
پادشاها! چون مینگریستی، به ناگاه در برابرت تمثالی عظیم بر پا شد، تمثالی بزرگ با درخشندگیِ بینهایت و منظری هولناک. سرِ آن تمثال از طلای ناب، سینه و بازوهایش از نقره، شکم و رانهایش برنجین، ساقهایش آهنین و پاهایش بخشی از آهن و بخشی از گِل بود. چون مینگریستی، سنگی بَرکَنده شد، اما نه به دستِ بشر، و به پاهای آهنین و گِلین برخورده، آنها را خُرد کرد. آنگاه آهن و گِل و برنج و نقره و طلا با هم خُرد شده، همچون کاهِ خرمنگاهِ تابستانی گردید؛ و باد آنها را پراکنده ساخت، به گونهای که اثری از آنها باقی نماند. اما آن سنگ که به تمثال برخورد، کوهی عظیم شد و جهان را بهتمامی پر ساخت. (31-35)
سپس دانیال خواب را تعبیر میکند:
این بود خواب، و اکنون تعبیرش را برای پادشاه باز خواهیم گفت: پادشاها... آن سَرِ طلا تویی. پس از تو، سلطنتی دیگر ظهور خواهد کرد پستتر از سلطنتِ تو. سپس سلطنتی سوم، از برنج، بر همهی جهان حکمفرما خواهد شد. آنگاه سلطنتی چهارم، نیرومند همچون آهن خواهد بود، زیرا آهن همه چیز را لِه میکند و در هم میشِکنَد. آری، به همانسان که آهن همه چیز را خُرد میکند، سلطنتِ چهارم نیز همهی اینها را خُرد خواهد کرد و لِه خواهد نمود. همانگونه که پاها و انگشتان را دیدی که بخشی از گِلِ کوزهگر و بخشی از آهن بود، این سلطنت نیز سلطنتی مُنقَسِم خواهد بود. با این حال قدری از قوّتِ آهن نیز در آن وجود خواهد داشت، چنانکه دیدی آهن با گِل آمیخته بود. و همانسان که انگشتانِ پاهایش بخشی از آهن و بخشی از گِل بود، بخشی از این پادشاهی نیز نیرومند و بخشی شکننده خواهد بود. و چنانکه آهن را دیدی که با گِل آمیخته بود، همچنین آنان با یکدیگر از طریقِ اختلاطِ قومی در خواهند آمیخت، اما همانگونه که آهن با گِل درنمیآمیزد، آنان نیز به یکدیگر نخواهند چسبید. در روزهای آن پادشاهان، خدای آسمانها سلطنتی را برقرار خواهد کرد که هرگز از بین نخواهد رفت. آن سلطنت به قومی دیگر واگذار نخواهد شد بلکه همهی سلطنتها را در هم خواهد کوبید و نابود خواهد کرد، و خود تا به ابد استوار خواهد ماند، درست همانگونه که دیدی سنگی از کوه بَرکَنده شد، اما نه به دستِ بشر، و آهن و برنج و گِل و نقره و طلا را خرد کرد. خدای بزرگ آنچه را که باید در آینده رخ دهد، به پادشاه نمایانده است. این خواب درست است و تعبیرش مطمئن. (36-45)
امّا مطابق با تعبیرِ حضرتِ دانیال از این خواب، این پیشگویی به چه اتّفاقاتی اشاره دارد؟
دانیال سَرِ آن مجسّمه را نبوکدنصّر (۶۰۵ – ۵۶۲ ق.م) معرّفی میکند و بنابراین اوّلین حکومت، بابلِ کلدانی است. حکومتِ دوم که جای بابِل را میگیرد حکومتِ هخامنشی است. حکومتِ سوم که از قدرتِ بیشتری برخوردار است و جای امپراتوریِ هخامنشی را میگیرد امپراتوریِ اسکندرِ مقدونی است که مطابق با پیشگویی بر بخشهای وسیعی از جهان حاکم بود. در نهایت حکومتِ چهارم بدونِ شک امپراتوریِ روم است که حکومتِ سلوکیان را در شام پایان دادند، مقدونیه را سرنگون کردند، به حکومتِ جانشینان بطلمیوس در مصر پایان دادند و پادشاهی های متفرّقِ باقی مانده از اسکندر در آناتولی مثل پرگام را به خود منضم کردند و اوصافِ دقیقی از آنها را در تعبیرِ خوابِ دانیال مشاهده میکنیم:
● "سلطنتِ چهارم نیز همهی اینها را خُرد خواهد کرد و لِه خواهد نمود" --> به قدرتِ عظیمِ امپراتوریِ روم و گسترشِ سریعِ آن اشاره دارد.
● "این سلطنت نیز سلطنتی مُنقَسِم خواهد بود" --> به وضوح به تقسیمِ امپراتوریِ روم به دو بخشِ شرقی و غربی اشاره میکند.
● "آنان با یکدیگر از طریقِ اختلاطِ قومی در خواهند آمیخت" --> در ابتدای امپراتوریِ روم، یک رومیِ اصیل تنها کسی بود که حقِّ شرکت در سیاست و عضویت در طبقهی اشراف را داشت ولی هرچقدر امپراطوری رشد کرد، رومیان مجبور شدند برای حفظِ سریر قدرت اختیاراتِ بیشتر و بیشتری به غیر رومیان عطا کنند. مثلاً: (۱) اعطای حقوقِ مدنی به لاتینها پس از جنگهای سوسیال (۲) پذیرشِ غیرایتالیاییها در سنای روم ابتدا توسّطِ ژولیوس سزار و سپس توسّطِ امپراتور کلدیوس که در بیشترِ امور به غلامانِ یونانی اتّکا میکرد (۳) بهظهور رسیدنِ نخستین امپراتورانِ لاتین در سلسلهی فلاویان (۴) بهظهور رسیدنِ نخستین امپراتورانِ غیرایتالیایی در سلسلهی آنتونین (۵) جایگزینیِ فرهنگِ لاتین با فرهنگِ هلنیستی در رومِ شرقی. سنت ژروم
که خودش رومی بود و اطّلاعِ عمیقی نسبت به تاریخ داشت، در تفسیرِ پادشاهیِ چهارم مینویسد:
واقعیتی که در زمانِ حاضر به وضوح آشکار شده است. زیرا همانگونه که در ابتدا هیچ چیز قویتر یا مقاومتر از قلمروی روم نبود، در این روزهای پایانی نیز هیچ چیز ضعیفتر از آن وجود ندارد، چراکه ما در جنگهای داخلی و مقابله با ملّتهای بیگانه، به کمکِ قبایلِ بربر نیازمندیم. (2)
● "امّا همانگونه که آهن با گِل درنمیآمیزد، آنان نیز به یکدیگر نخواهند چسبید" --> حکومتِ روم با وجودِ تمامِ تلاشهایش نتوانست امپراتوریِ وسیعِ خود را حفظ کند.
● "پاهایش بخشی از آهن و بخشی از گِل بود" --> رومِ شرقی بسیار باثباتتر و قدرتمندتر بود امّا رومِ غربی توسّطِ ژرمنها فروپاشید. به همین دلیل عامّهی مفسّرین و مورّخینِ متقدّم و معاصر از جمله یوسفوس، ژروم، لانگمن، میلر، والاس، یامائوچی، یانگ، وود، بالدوین و... اذعان داشتند این امپراتوری همان امپراتوریِ روم است. (3)
توماس نیوتون مینویسد: تمامِ نویسندگانِ اولیهی یهودی و مسیحی با ژروم در تفسیرِ مملکتِ چهارم به روم موافق هستند. (4)
در نهایت، برای آن امّتی که از جانبِ خداوند پس از انشقاق و ضعفِ روم میآید و سلطهی آن را بر اقوامِ مغلوبه و سرزمین های مقدّس مانندِ غباری به باد میسپارد، تنها تفسیرِ ممکن امّتِ اسلام است که امپراتوریِ روم را از بین برد و سلطهی آن را از مصر، شام و آفریقا برکند و از شکوهِ روم چیزی جز یک سلطنتِ یونانی باقی نگذاشت. به دلیلِ وضوحِ همین بشارت است که مطابقِ گزارشاتِ تاریخی میدانیم یهودِ مدینه منتظرِ پیامبری جدید بودند و با وعده به آن، بر بتپرستان فخر میفروختند و منتظرِ پیروزی بر غیرِ یهودیان بودند. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
وَلَمَّا جَاۤءَهُمۡ كِتَـٰبࣱ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُصَدِّقࣱ لِّمَا مَعَهُمۡ وَكَانُوا۟ مِن قَبۡلُ یَسۡتَفۡتِحُونَ عَلَى ٱلَّذِینَ كَفَرُوا۟ فَلَمَّا جَاۤءَهُم مَّا عَرَفُوا۟ كَفَرُوا۟ بِهِۦۚ فَلَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡكَـٰفِرِینَ [البقرة ٨٩]
یعنی: و چون از سوى خداوند، کتابى براى آنها آمد که نشانههایى را که در کتابشان آمده است، راست مىشمرد، و پیش از این به خود نوید مىدادند [که با کمکِ پیامبرِ جدید] بر کافران پیروز گردند، با این همه، هنگامى که این [کتاب، و پیامبرى] را که شناخته بودند، نزدِ آنان آمد، به او کافر شدند، پس لعنتِ خدا بر کافران باد!
به عنوانِ شأنِ نزولِ این آیه، از عبدالله بن عبّاس (رض) - از طریقِ ابنِ اسحاق با سندِ خود - نقل است:
یهودیان بر اوس و خزرج با استناد به رسول اللهﷺ قبل از بعثتِ ایشان پیروزی میجستند. امّا پس از اینکه خداوند او را از میانِ عربها برانگیخت، به او کفر ورزیدند و آنچه را که قبلاً دربارهی او میگفتند، انکار کردند. معاذ بن جبل، بشر بن براء و داود بن سلمة به آنان گفتند: «ای جماعتِ یهود، از خدا بترسید و اسلام آورید، زیرا شما با محمّد علیهِ ما پیروزی میجستید در حالی که ما مشرک بودیم و به ما میگفتید که او مبعوث خواهد شد و اوصافِ او را برای ما بیان میکردید!» سلام بن مشکم، یکی از بنی نضیر، گفت: «چیزی که ما بشناسیم برای ما نیاورده و آن چیزی نیست که ما به شما میگفتیم.» سپس خداوند این آیه را [که اشاره شد] نازل کرد. (5)
ادّعای قرآن را بهتر درک میکنیم اگر بدانیم قبل از بعثتِ پیامبرﷺ تفاسیرِ یهودی نیز امپراتوریِ چهارم را همان روم میدانستند و با تمامِ اشتیاق منتظرِ منجیای بودند که آنان را از دستِ کفّارِ روم نجات دهد. در تلمود - در تفسیرِ آیهای دیگر در بابِ هفتمِ دانیال که به همان امپراتوریِ چهارم اشاره میکند - آمده است:
پادشاهیِ روم به دلیلِ عظمتاش اوّلیننفر وارد خواهد شد. همانطور که دربارهی آن [دانیال ۷:۲۳] آمده است: "و تمامِ زمین را خواهد بلعید و آن را زیرِ پا خواهد گذاشت و خُرد خواهد کرد."(6)
و در همین تلمود دربارهی این بشارت میخوانیم ایران و روم تا زمانِ ظهورِ مُنجی برقرار خواهند بود و چنانکه میدانیم هر دوی اینها هم به دستِ مسلمانان و امّتِ محمّدﷺ فتح شدند:
آنها فکر کردند: دو امپراتوریِ اوّل اسرائیل را به بردگی گرفتند، در حالی که این اتّفاق برای آنها نیفتاده است. امّا اگر چنین است، چرا روم و پارس باید از سایرِ ملّتها محترمتر شمرده شوند؟ آنها به دلیلِ پایداریِ پادشاهیهایشان متمایز هستند، پادشاهیهایی که تا زمان ظهورِ مسیحا ادامه خواهند داشت. (7)
و این همان بشارتِ نگینِ پیامبرانﷺ است که به دستانِ امّتش تحقّق یافت:
إِذَا هَلَكَ كِسْرَى فلا كِسْرَى بَعْدَهُ، وإذَا هَلَكَ قَيْصَرُ فلا قَيْصَرَ بَعْدَهُ، والذي نَفْسِي بيَدِهِ لَتُنْفَقَنَّ كُنُوزُهُما في سَبيلِ اللَّهِ.
یعنی: آنگاه که کسری هلاک شود، کسرایی دیگری در کار نیست و آنگاه که قیصر به هلاکت رسد، دیگر قیصری نخواهد بود، و قسم به آنکه جانم بهدستانِ اوست گنجهای آنان را در راهِ خداوند انفاق خواهید کرد. (8)
امّا بعد از بعثتِ پیامبرﷺ، یهودیان هنگامی که دیدند این منجی نه از نسلِ یهودا بلکه از فرزندانِ اسماعیل مبعوث شد، از تفاسیرِ متقدّم منحرف شدند به نحوی که ابراهیم بن عزرا - خاخامِ قرنِ یازدهمِ میلادی - میگفت پادشاهیِ بعدِ اسکندر متعلّق به اعراب - و نه روم – است:
مس نمادِ پادشاهیِ یونان است که با اسکندرِ مقدونی آغاز شد. گائون گفت که چهارمی پادشاهیِ آرام (سوریه) است. او معتقد بود پادشاهیِ نیرومندی که مثلِ آهن است، پادشاهیِ اسماعیل (اعراب) است. حال توضیح میدهم:... مس نمایانگرِ پادشاهیِ یونان و آهن نشاندهندهی پادشاهیِ اسماعیل است. (9)
عجیب اینجاست که پادشاهانِ یونانی - فیلیپِ پنجمِ مقدونی، آنتیوخوس و کلئوپاترا - ۶ قرن قبل از پیامبرﷺ سرنگون شدند و این مفسّر برای پنهاننمودنِ این بشارت، میانِ امپراتوریِ سوم (یونان) و چهارم (اعراب) به ناگهان ۶ قرن را فاصله انداخته است!
والسلام علیکم ورحمة الله وبركاته
📚ارجاعات
[۱] محمد كما ورد في كتاب الیهود والنصاري، عبد الأحد داود، مكتبة العبيكان، ص٨٧
[۲] https://catenabible.com/com/5743db763c6effa740ddd294
[۳] Thomas Newton, Dissertations on the Prophecies (London: Longman & Company, 1832), p.183.
[۴] K.Stevenson, and M. Gluerup, Ezekiel, Daniel. Ancient Christian Commentary on Scripture OT (Downers Grove, IL: InterVarsity Press, 2008), p.242.
[۵] أخرجه ابن إسحاق -كما في سيرة ابن هشام ١/٥٤٧-، ومن طريقه ابن جرير ٢/٢٣٧، وابن أبي حاتم ١/١٧٢ (٩٠٥)، وأبو نُعَيْم في الدلائل ١/٨٢ (۴۳). [إسناده جيد.]
[۶] https://sacred-texts.com/jud/t09/zar03.htm [P.2]
[۷] همان (P.3)
[۸] صحيح البخاري: 3121
[۹] نگاه کنید به: تفسیرِ ابراهیم بن عزرا بر بابِ دومِ سفرِ دانیال [https://www.sefaria.org/Daniel.2?lang=bi]
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@ANSWERATHEISM11
Islamic Theology