ایمان یحیی (ع)
اخیرا با دو دوست مسیحی گفتگویی داشتم که متن آن را در اینجا می آورم. چون احتمالا دوستان مسیحی راضی نیستند، اسم و آدرس آنها را ذکر نمی کنم. سوالاتی که در این بحث مطرح کرده ام (در مورد حضرت یحیی و حضرت اسماعیل) در وبلاگ های فراوانی مطرح نمودم، ولی متاسفانه هموطنان مسیحی اکثرا نه تنها جوابی ننوشتند بلکه پیام مرا هم حذف می کردند. به ندرت بعضی ها جواب دادند یا پیام مرا تا یید کردند ولی هیچ جوابی ننوشتند. فکر می کنم خودشان تشخیص می دهند که به این سوالات نمی شود جواب داد. خدمت این هموطنان عزیزم عرض می کنم که هدف من از این کار، اذیت کردن کسی یا توهین و تمسخر عقیده ای نبوده، بلکه می خواستم دوستانه توجه آنها را به نقاط ضعفشان جلب کنم تا فکری برای برطرف کردن آن بکنند. متقابلا برای شنیدن تذکرات ایشان آمادگی دارم.
-----------------------------------------
سلام آقا ن.
از آشنایی با شما خوشحالم. می خواستم بپرسم که علت استفاده از ترجمه عربی کتاب مقدس چیه ؟ در ضمن خوب بود اگر اطلاعاتی در مورد خودتان می دادید. من در وبلاگم سوالات زیادی برای مسیحیان مطرح کرده ام. امیدوارم قبول زحمت کنید و به بعضی از آنها جواب دهید. ممنون
سلام مجدد
اینکه می گویید "در قرآن حتی یک آیه نیز وجود ندارد که در خصوص تحریف انجیل باشد" اشتباه عجیبی است. همین آیه قرآن : عیسی بشارت داد به رسولی که اسمش احمد است، به معنی تحریف شدن انجیل است چون در انجیل شما نوشته تسلی دهنده ، نه ستوده تر. این یعنی تحریف.
بعلاوه توجه کنید که عبارت روح ، روح راستی یا روح مقدس، می تواند اشاره به یک پیغمبر باشد. در کتاب مقدس کلمه روح به معنی پیغمبر بکار رفته در نامه ی اول یوحنا 4:1
" ۱ ای عزیزان، هر روحی را باور مکنید، بلکه آنها را بیازمایید که آیا از خدا هستند یا نه. زیرا انبیای دروغینِ بسیار به دنیا بیرون رفتهاند."
البته قبول دارم که آیه "بعد از اندک ایامی" ( اعمال رسولان باب اول، آیه های چهار و پنج) ؛ نمی تواند مربوط به حضرت محمد باشد، ولی شما هم فراموش نکنید که این کتاب از نظر ما مقدس نیست و تمام جملاتش لزوما صحیح نیستند.
سلام آقا ن.
موافق نیستم. تفاوت تسلی دهنده و ستوده تر(پاراکلیت و پریکلیت)، مثالی از تحریف لفظی است نه معنوی.
فويل للذين يكتبون الكتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عند الله ليشتروا به ثمنا قليلا فويل لهم مما كتبت ايديهم و ويل لهم مما يكسبون - بقره/ .79
و انّ منهم لفریقا یلوون ألسنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب و ما هو من الکتاب و یقولون هو من عند الله و ما هو من عند الله و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون.(آل عمران/78)
در این آیات به دست و زبان اشاره شده که به معنی تحریف لفظی است.
در مورد گلچین کردن آیات، بطور کلی حق با شماست ، ولی این مربوط به کتابی است که واقعا یکدست باشد نه کتابی که دچار تناقض گویی است و احتمالا از منابع مختلف و توسط نویسندگان مختلف به مرور زمان تشکیل شده. در بررسی چنین کتابی ممکن است ما به این نتیجه برسیم که بعضی آیات مفهومی خلاف آیات دیگر دارند. البته نظر شما در مورد قداست عهدین هم محترم است.
سلام آقا ن.
سوال اول : چند سال دارید ؟
دوم : از چه سنی مسیحی شدید ؟
3 : عامل اصلی در این تصمیم شما چه بوده ؟
متشکر
با سلام
اگر یحیی تعميد دهنده صدای پدر را شنید، چرا 2 نفر را پيش عيسي فرستاد و پرسید : آیا تو آنی ... ؟
او پس از پسرخدا منتظر کی بود ؟ ) انجیل متا 11 : 2،3)
به ادعاي انجيل، يحيي عيسي را به عنوان پسر خدا كه گناه بشر را بر مي دارد شناخت (يوحنا 1: 32-34). مگر او احتمال مي داد كه مسيح غير از پسرخدا باشد و بعد از عيسي بيايد ؟ آيا پيشگويي ها صراحت نداشته كه مسيح همان پسر خداست ؟ آيا پيغمبري كه به قول شما موظف بوده مسيح را به مردم معرفي كند نمي دانست كه مسيح و پسرخدا يك نفر هستند ؟ آيا اصلا پيشگويي در مورد كسي كه قوم اسرائيل را از سلطه خارجي آزاد مي كند وجود داشته ؟ كجا نوشته شده ؟
به عقيده بنده اگر يحيي عيسي را به مردم معرفي كرده بود، ديگر شك كردن و سوال كه تو آني يا نه معني نداشت. يحيي عيسي را به عنوان يك پيامبر مي شناخت ولي خبر نداشت كه آيا عيسي پيامبر موعود است يا يك پيامبر معمولي مثل خود يحيي. نتيجه اينكه يحيي هيچوقت عيسي را به عنوان مسيح يا پسرخدا به مردم معرفي نكرده بود، بلكه در اواخر عمرش از خود عيسي پرسيده تو قرار است چكار كني.
عجيب اينكه جواب عيسي به او هم ، آنطور كه انجيل نقل كرده، جواب مبهمي است كه چيزي را براي يحيي روشن نمي كند، چون يحيي از قبل در مورد معجزات عيسي مطلع شده بود.
اگر يحيي از خدا شنيد كه عيسي پسرش است و در پيشگويي ها هم مسيح شفادهنده پيشگويي شده بود (نه مسيح انقلابي آزاديبخش) و يحيي هم در زندان خبر معجزات عيسي را شنيد پس شك او بخاطر چي بود ؟ كدام پيشگويي يا كدام موعود ممكن بود پس از عيسي بيايد كه يحيي مي پرسد : بايد منتظر كس ديگري باشيم تا آن را عملي كند؟
مساله اين است كه برمبناي عقايد شما، انتظار كس ديگر كاملا بي مورد است و سوال بيخودي است. در ضمن در جواب عيسي هم نكته جديدي نيست. شاگردان يحيي هم كه از قبل در جريان معجزات عيسي بودند.
سوال عجيب و جواب پوچ !!!؟
سوال عجيب يحيي و جواب پوچ عيسي نشان دهنده تحريف و سانسور است. وقتي در يك داستان دستكاري مي كنند چنين مطالب بي معني و متناقضي بوجود مياد.
تو كه خودت صداي خدارا شنيدي و مامور شدي راه عيسي را هموار كني ، از او مي پرسي تو كي هستي، چه كاره اي ؟! شبيه جوك است. نتيجه اي كه از اين روايت بدست مياد اينه كه يحيي نمي دانست عيسي آن شخص موعود است يا يك نفر بعد از عيسي مياد و پيشگويي را عملي مي كند. در نتيجه يحيي نمي توانست عيسي را بعنوان پسر خدا و مسيح موعود به مردم معرفي كرده باشد. در نتيجه روايت مربوط به شنيدن صداي خدا و ... جعلي است. در نتيجه كتاب مقدس تحريف شده است.
سلام مجدد به آقا ن.
واضح است که تحریفی اگر اتفاق افتاده باشد، کار گروه کوچکی از افراد با نفوذ است. عموم مردم مومن به خود اجازه چنین کاری را نمی دهند. در آیات فوق تصریح نشده که در تمام عالم، ولی اشاره ای به محدوده عربستان هم نشده. البته من برداشت خودم را نوشته ام و شما حق دارید قبول نکنید.
مساله تناقض یا اختلاف هم جداگانه قابل بحث است و هر کس ممکن است تشخیص خودش را داشته باشد. موفق باشید.
سلام به آقا آ.
اول لازم می دانم از توجه شما تشکر کنم.
"قطعاَ هیچ کس به غیر از خداوند نمی دانست که تمام این شخصیت ها در عیسی مسیح متجلی شده،"
من با این حرف شما مخالفم. قاعدتا همه مومنین آگاه باید بدانند که کدام پیشگویی ها مربوط به مسیح موعود است. مخصوصا پیغمبری که به ادعای شما رسالتش زمینه سازی برای حضرت عیسی بوده باید بهتر از هر کسی پیشگویی ها را فهمیده باشد و علاوه بر آنها اطلاعات جدیدی هم از طریق وحی گرفته باشد تا رسالتش را درست انجام دهد.
"بنابر این یحیی با شنیدن این جواب عیسی نه تنها درک می کند او کیست،بلکه تمام کتب مقدسه در ذهن او روشن می شود"
دوست عزیز فراموش نکنید که – طبق روایت انجیل – یحیی صدای خدا را شنید که : این پسر من است و خودش به مردم مژده داد که این شخص گناه بشر را بر می دارد. آیا جواب عیسی از این پیام وحی روشن تر بود ؟ از طرف دیگر انجیل نقل می کند که شاگردان در مورد معجزات به یحیی خبر دادند و سپس این سوال برایش پیدا شد. او باندازه کافی در مورد معجزات عیسی می دانست و جواب عیسی – طبق روایت انجیل – هیچ چیز تازه ای برای او نداشته.
خطاکار دانستن یحیی هم این مشکل را حل نمی کند. حتی یک مومن عادی غیر معصوم هم با اطلاعاتی که یحیی داشته، نباید چنین سوالی را مطرح می کرد. آخر بعد از آمدن پسر خدا – طبق عقیده مسیحیان – دیگر کدام منجی قرار بود بیاید ؟! شما خودتان جواب دهید : چه کسی برای چه کاری ممکن بود بعد از پسر خدا بیاید ؟ پدر خدا ؟؟!!
معصومیت اگرچه افتخار بزرگی است ولی آنقدر چیز عجیب و غریبی نیست که ویژه خدا باشد. هرکدام از ما نسبت به بعضی از گناهان معصوم هستیم. انبیا همین حالت را نسبت به همه گناهان دارند.
" تفسیر ها را با اشکالات خنده داری می نویسید" در این مورد اشتباه می کنید. من تفسیر ها را با امانت داری ولی بطور مختصر نقل کرده ام (مكاشفه ي يوحنا باب 12 ، تولد یک پسر). موفق باشید.
سلام مجدد به آقا ن.
" غایت کار عیسی که مشیت صلیب بود، در آخر کار برملا شد. "
چطور شما بر اساس پیشگویی های عهد عتیق ، برنامه خدا و عیسی را اثبات می کنید ولی یحیی پیغمبر از این برنامه خبر نداشت ؟!
" این اعتقاد بین یهود بوده است که مسیح مثل داوود باشد، "
ظاهرا شما ادعا می کنید که یحیی مثل مردم عادی تصور غلطی از موعود داشته . وقتی توقعاتش برآورده نشده، فکر کرده شاید یک مسیح دیگر هم بعد از پسر خدا باشد.
اگر چنین توجیهاتی شما را قانع می کند، حرفی نیست. ولی بنده فکر می کنم که انبیا حتما تصور درستی از وعده های خدا داشته اند. یحیی اشتباهات عوام را تکرار نمی کرد.
" این احتمال صحیح وجود دارد که اطلاعات کاملا موثقی دراین خصوص به یحیی نمی داده اند"
این ادعای شما صرفا یک حدس است که کتاب مقدس هیچ اشاره ای به آن نکرده. در متن انجیل هیچ اشاره ای به اطلاعات ناقص یا خیانت شاگردان یحیی نشده.
" پاسخ عیسی قاطع است "
پاسخ عیسی تکراری است. مگر یحیی نمی دانست که عیسی چه معجزاتی کرده ؟
" تا در پس آن پرسش شک برانگیز، پاسخ خویش را از دهان شخص عیسی بشنوند؛ "
این احتمال بعید تر است، چون اگر قرار بود عیسی به ابهام شاگردان پاسخ دهد باید جواب کامل تر و روشن تری می داد (در مقایسه با وقتی که به ابهام یحیی پاسخ می دهد). یک اشاره به معجزات چه کمکی به شاگردان یحیی می کند ؟
با توجه به نقشی که حضرت عیسی در مسیحیت دارد به عنوان پسرخدا، منجی بشریت، مسیح و موعود همه انبیا، دیگر سوال کردن از او که آیا تو آنی یا کس دیگری می آید ، اصلا معنی ندارد. پس یا کتاب شما تحریف شده است یا یحیی مسیحی نبوده یا هر دو.
دوست ما آقای آ. برای من جوابی نوشته اند که ضمن تشکر من هم جواب ایشان را در وبلاگم داده ام.
موفق باشید.
سلام مجدد به آقا ن. و آقا آ.
از اینکه زحمت کشیدید و برایم جواب نوشتید تشکر می کنم. من قصد جسارت به کسی را نداشتم و به همه اعتقادات مذهبی احترام می گذارم. به آزادی عقیده و بیان (وپس از بیان) معتقدم و دعا می کنم همه زندانیان عقیدتی مسیحی و بهایی هر چه زودتر آزاد شوند.
اگر دلخور نشوید می خواهم بگویم که شما مسیحیان در پذیرش تناقض خیلی توانا هستید. ما وقتی به تناقض می رسیم متوقف می شویم ولی شما براحتی از آن عبور می کنید و دیگران را هم نصیحت می کنید که عبور کنند. آنچه در جواب من نوشته اید مرور کنید. شما برای خلاصی از تناقض، یحیی را متهم به گناه کرده اید و او را از هر مسیحی معمولی نادان تر حساب می کنید. به عقیده بنده این برخورد با پیغمبری که عیسی از او ستایش کرده اصلا درست نیست. البته من وکیل مدافع یحیی نیستم و با عیسی هم دشمنی ندارم.
در مورد اسماعیل و اسحاق هم اگر درست فهمیده باشم شما "پسر یگانه" را به معنی تنها پسر مشمول وعده الهی می گیرید. ولی در کتاب مقدس چنین چیزی نوشته نشده، فقط نوشته یگانه (یعنی تنها پسر). شما نشان دادید که تنها راه خلاصی از تناقض گویی کتاب مقدس، تحریف معنوی یگانه پسر است. مسلم است که تنها پسر ابراهیم فقط اسماعیل می تواند باشد. بعلاوه قربانی کردن پسر مشمول وعده اصلا معنی ندارد، چون خدا تضمین کرده که این بچه (اسحاق) بزرگ می شود ازدواج می کند و تبدیل به قومی می شود. چطور ممکن است که در کودکی قربانی شود ؟!
بهر حال اگر شما با این اعتقادات احساس می کنید که به خدا نزدیک تر هستید، من اصراری ندارم که عقیده تان را عوض کنید. موفق باشید . التماس دعا
شنبه 9 اردیبهشت1391