نامه 6 بخش 4
26
26) تا جایی که من می دانم، تعداد حوری ها در بهشت نا محدود است، همه چیز در بهشت نا محدود است. حتما بخش دوم کتاب شما، "یوشکا" را خواهم خواند انشاالله.
41) عمر اینطور گفته، عایشه اینطور گفته، ... شاید آنها مساله ای که در موردش حرف می زدند را خوب نمی فهمیدند.
شما از کجا می دانید که آنها حق دارند ؟ شما می دانید که خلیفه عمر چندین بار گفته : اگر علی نبود، عمر هلاک می شد ؟
شما اورا موثق می دانید ؟ من نمی دانم. من امکان بررسی همه ی این روایات را ندارم، اما لازم نیست هر چه را که می گویند، باور کنم. در زمان ما هم خیلی از مردم (حتی مسلمانان) خیلی بد در مورد اسلام حرف می زنند و اشتباه اسلام را معرفی می کنند.
42) بله، در قرآن چند کلمه خارجی (غیر عربی) هست. در تمام زبان ها می شود عبارات بیگانه پیدا کرد. به نظر من ، پیامبر این کلمات را آنطور که عربها می فهمیدند، بکار برده. شاید معنی آنها در زبان اصلی کمی فرق داشته. این طبیعی است، اشتباه نیست.
43) این موضوع مربوط به خط عربی است. من متخصص نیستم و به نظرم، شما هم در رشته ی زبان عربی متخصص نیستید. بحث در این مورد برای ما بی فایده است. شما خودتان قبلا نوشته اید : عزرا (عزیر) کتاب ها را از الفبای عبری باستانی باز نویسی کرده، فقط شکل را عوض کرده، نه قرائت را. ما هم چنین کارهایی کرده ایم.
44) ابولهب یکی از رهبران بت پرستان بود و همراه با همسرش فعالانه بر ضد اسلام و پیامبر اقدام می کرد، اگرچه آنها خویشاوند بودند. این گناه بزرگی نیست ؟ گناهان او برای ما مشخص است و در آن زمان هم مسلمانان او را خوب می شناختند.
شما نوشته اید که خدا "به جزئیات بی اهمیت نمی پردازد و مخصوصا مشکلات شخصی یک نفر را در کتاب های مقدسش مطرح نمی کند." این نظر شخصی شماست، همه اینطور فکر نمی کنند. قرآن طی 23 سال تکمیل شده. چندین بار خدا در قرآن در مورد نگرانی های پیامبر حرف می زند. من هیچ مشکلی نمی بینم. این می تواند هم برای پیامبر هم برای خواننده مفید باشد. حتی اگر فرض کنیم که یکی از علل اشاره به ابولهب، گناه "بیرون کردن عروسش" (دختر پیامبر) باشد، به عقیده ی من قابل قبول است.
از طرف دیگر، چنین مساله ای را می توان برای شما هم مطرح کرد. شما فکر می کنید که چنین جزئیاتی در کتاب شما نیست ؟ من فکر می کنم که در کتاب مقدس اطلاعاتی هست که بمراتب بی اهمیت تر از این است : بسیاری از اسامی اماکن و اشخاص و جزئیات زندگی آنها که احتمالا هیچ کلیمی در تمام عمرش استفاده نمی کند.
بعلاوه، کلا ما نمی توانیم به خدا یاد دهیم که چه در کتابش بنویسد و چه ننویسد. او خودش بهتر می داند که چه برای ما مفید است. بعضی جنبه های قرآن را ما فقط در سال های اخیر شناخته ایم، مثلا اعجاز عددی. نویسنده ی ایرانی، مهدی بازرگان در کتاب خود ثابت کرده که حضرت محمد هر سال مقدار معینی از کلمات قرآن را دریافت می کرده. بدین ترتیب، ذکر کلمه ی ابولهب در قرآن لازم بوده. هر کلمه یا جمله بخش های دیگر را تکمیل می کند، اگرچه ما در جریان نیستیم.
از این سوره می توانید یاد بگیرید که نباید بر ضد پیامبران فعالیت کرد و ایراد بنی اسرائیلی گرفت.
45) من شخصا موافقم که پیشگویی اِشـَعیا (تولد پسری به نام عمانوئل) مربوط به عیسی مسیح نیست، اما مساله این است که قرآن هم اشاره ای به عیسی و عمانوئل نمی کند. قرآن تایید می کند که مریم مقدس بدون مشارکت یک مرد به عیسی باردار شد. مریم تنها انسانی است که قرآن او را به گیاه (نبات) تشبیه کرده.
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ
وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا
پس پروردگارش وى [مريم] را با حُسنِ قبول پذيرا
شد و او را نيكو بار آورد. (آل عمران - 37)
"نباتا حسنا" را می توانیم ترجمه کنیم "تا نیکو گیاهی شد". ما می دانیم که گیاهان برخلاف حیوانات، می توانند به تنهایی تکثیر شوند. مریم این کار را کرده است. در کتاب مقدس تشبیه مریم به گیاه وجود ندارد، بخاطر اینکه آنها هیچ چیز در مورد تکثیر گیاهان نمی دانستند. این یکبار دیگر ثابت می کند که روایات قرآن، اگرچه شبیه کتاب مقدس است، ولی تفاوت های مهمی هم دارد.
46) در این مورد من نظر خود را گفته ام.
47) احمد و محمد از لحاظ معنی یکی هستند، فقط احمد صفت تفضیلی است (ستوده تر). شما از کجا فهمیدید که ترجمه ی عربی (سخن عیسی) اشتباه بوده ؟ می توان برعکس تصور کرد. شاید در زبان یونانی – تصادفا یا عمدا – یک کلمه را عوض کرده اند:
Paraclete
به جای
Periclytos
در این صورت ترجمه ی عربی مدرکی است که این تحریف را ثابت می کند. تا جایی که من اطلاع دارم، در کتاب مقدس به زبان آرامی کلمات مـِحـَمدَه و حَمیدَه بکار رفته، دقیقا معادل محمد و احمد به عربی و پریکلیتوس به یونانی.
48) مگر مسلمانان گفته اند که عیسی نمی میرد ؟
قرآن صراحتا می گوید که همه خواهند مرد. مساله فقط مربوط به تاریخ وفات اوست. همانطور که شما نوشته اید، عیسی برمیگردد و می میرد. شما می گوئید : در زمان مسیح مرگ وجود نخواهد داشت. این اعتقاد شماست، ما اینطور فکر نمی کنیم. در این دنیا همیشه مرگ هست. شایان ذکر است که در سوره ی مریم (19) ، آیه ی مشابهی هم هست (شماره 15 – شما بعضی اوقات اشتباه شماره ی آیات را می نویسید) که در مورد مرگ و رستاخیز یحیی تعمید دهنده صحبت می کند.
49) چطور شما باور می کنید که یک شیطان توانسته پیام آسمانی خدا را قطع کند، در آن دخالت کند و سخن خود را در آن قرار دهد ؟
نخیر، من نمی توانم باور کنم. به نظر من روایت آیات شیطانی جعلی است.
متاسفانه، من هیچ چیز درمورد قرآن یمنی نمی دانم. شما می دانید، کی آن را نوشته ؟ آن نویسنده عالم یا معصوم بوده ؟
ما در ایران ، در موزه ها قرآن هایی داریم که در مورد آنها گفته می شود که امام معصوم شخصا آنها را نوشته است.
من نمی فهمم، چطور شما فکر می کنید که نظم عددی قرآن ساخته ی انسان است. من شخصا بعضی کلمات قرآن را شمرده ام : تعداد کلمه ی دنیا برابر است با کلمه ی آخرت، کلمه ی ماه در قرآن 12 بار بکار رفته، 7 آسمان 7 بار ذکر شده و غیره.
عرب های قدیم می توانستند این را درست کنند ؟! حتی اگر فقط فرض کنیم که عرب ها آن را درست کرده اند، چرا هیچ چیز در موردش نگفتند ؟!
50) همانطور که می دانید، قرآن یک کتاب علمی نیست. قصد ندارد به مردم فیزیک و شیمی و نجوم و غیره درس دهد. نباید از قرآن انتظار داشت که به زبان علمی امروزی حرف بزند. بعضی اوقات قرآن بر مبنای ظاهر و احساس مردم حرف می زند. این را نباید یک اشتباه حساب کرد. آیه ای که ذکر کردید می خواهد زندگی ذوالقرنین را تعریف کند، نه اینکه نجوم درس بدهد. با توجه به هدفش، آیه بخوبی تعریف می کند. شایان ذکر است که نویسنده ی هندی، ابوالکلام آزاد کتابی نوشته و ثابت کرده که ذوالقرنین یا صاحب دوشاخ ، کوروش کبیر است نه اسکندر. او توضیح می دهد که داستان قرآن دقیقا با حوادث زندگی کوروش پارس تطبیق می کند. مفسران قرآن که در گذشته زندگی می کردند، بر مبنای معلومات خود قرآن را تفسیر کرده اند. این نمی تواند معیار ارزیابی قرآن باشد.